prenegotiated
مذاکره شده پیش از موعد، به شرایطی اشاره دارد که قبل از مذاکرات رسمی به توافق رسیده‌اند.
prenegotiating
مذاکره پیش از موعد به عمل گفت‌وگو درباره شرایط قبل از زمان رسمی اشاره دارد.
prenegotiation
پیش‌مذاکره، مرحله‌ای است که قبل از مذاکرات رسمی برای تعیین شرایط و اصول مورد بحث انجام می‌شود.
preneolithic
پیش‌نولیتی، به دوره‌ای اطلاق می‌شود که قبل از انقلاب کشاورزی و زندگی مستقر انسان‌ها بوده است.
prenephritic
پیش‌نفریتی، به حالاتی اشاره دارد که قبل از بروز بیماری‌های کلیوی رخ می‌دهد.
preneural
پیش‌عصبی، به مراحل اولیه تشکیل عصب‌ها در روند رشد اشاره دارد.
preneuralgic
پیش‌عصبی، به نشانه‌ها یا علائمی اشاره دارد که قبل از وقوع درد یا مشکل عصب رخ می‌دهد.
prenight
پیش‌شب، به آرامش و فضایی اشاره دارد که قبل از شب یا رویداد مهم برقرار می‌شود.
prenoble
عنوانی که قبل از اعطای رسمی نجابت به کسی اعطا می‌شود.
prenodal
مرحله‌ای که قبل از مرحله نودال در توسعه موجود زنده قرار دارد.
prenomen
نام شخصی که معمولاً در زمان تولد به فرد داده می‌شود.
prenomens
واژه جمع پرنوم، به نام‌های شخصی اشاره دارد.
prenomina
فرم جمع دیگر پرنوم که به نام‌های شخصی اشاره دارد.
prenominate
عمل نام‌گذاری یا معرفی فردی برای یک پست یا جایزه.
prenominated
پیش‌نامزدی اشاره به مرحله‌ای دارد که فرد برای نامزدی رسمی انتخاب می‌شود.
prenominating
عمل پیش‌نامزدی به معنی انتخاب اولیه افراد برای نامزدی رسمی است.
prenomination
پیش‌نامزدی مرحله‌ای است که در آن نامزدهای احتمالی برای نامزدی بررسی می‌شوند.
prenominical
پیش‌نامزدی به ویژگی‌ها و مشخصات مربوط به انتخاب نامزدهای احتمالی اشاره دارد.
prenotation
پیش‌ یادداشت به یادداشت یا اطلاعاتی اشاره دارد که قبل از یک رویداد رسمی صادر می‌شود.
prenote
پیش‌نام کردن به معنای اطلاع دادن یا ثبت نام قبلی برای یک رویداد یا فعالیت است.
prenoted
پیش‌نوت شده، به معنای برنامه‌ریزی یا تعیین زمان برای یک رویداد یا اتفاق قبل از وقوع آن است.
prenotice
پیش‌اخطار، اطلاعیه‌ای است که قبل از یک رویداد برای آماده‌سازی و برنامه‌ریزی ارسال می‌شود.
prenotify
پیش‌اجتناب کردن، به معنای اطلاع دادن یا اعلام در مورد چیزی قبل از وقوع آن است.
prenotification
پیش‌اطلاعیه، اطلاع‌رسانی است که به صورت پیشینی انجام می‌شود تا افراد در جریان قرار گیرند.
prenotified
پیش‌اطلاع شده، به معنای دریافت اطلاعیه یا خبر قبل از وقوع یک مورد خاص است.
prenotifying
پیش‌اجتناب کردن، فرایند اطلاع رسانی در مورد یک موضوع قبل از زمان وقوع آن است.
prenoting
پیش‌ذکر، اشاره‌کردن به یک موضوع یا رویداد قبل از وقوع آن، به منظور آماده‌سازی یا برنامه‌ریزی.
prenotion
پیش‌ذکر، تصور یا عقیده‌ای که قبل از وقوع یک پدیده شکل می‌گیرد.
prenticeship
کارآموزی، دوره‌ای آموزشی که در آن فرد تحت آموزش یک حرفه قرار می‌گیرد.
prenumber
شماره‌گذاری پیش از موعد، فرایند تنظیم شماره‌ها برای ترتیب‌دهی به اشیاء یا مدارک.
prenumbering
فرایند شماره‌گذاری به منظور تنظیم بهتر سیستم یا فرآیندها.
prenuncial
پیش‌نقلی، اشاره به شکل و ساختاری مشخص در ارتباطات نوشتاری.
prenunciate
به وضوح بیان کردن، درست تلفظ کردن واژه‌ها.
prenursery
مؤسسه‌ای که پیش از مهدکودک برای آموزش کودکان طراحی شده است.
prenurseries
مؤسسات آموزشی که به کودکان پیش از مهدکودک خدمات آموزشی می‌دهند.
prenzie
نوعی لباس رسمی که معمولاً در مناسبت‌های خاص پوشیده می‌شود.
preobedience
آموزش اطاعت پیش از به‌کارگیری کامل آن، به‌خصوص در تعلیم کودکان.
preobedient
رفتاری که نشان‌دهنده تمایل به اطاعت قبل از انتظار کامل اطاعت است.
preobediently
به معنای اطاعت کردن قبل از دستور یا درخواست، به ویژه در مورد هیوانات یا کودکان.
preobject
شیء یا موضوعی که قبل از موضوع اصلی معرفی می‌شود.