reflectional
بازتابی، مربوط به تفکر یا رجوع به گذشته یا تجربه‌ها.
reflectioning
عمل فکر کردن به تجربه‌ها و یادگیری از آن‌ها.
reflectionist
کسی که به بررسی و تحلیل افکار و احساسات خود می‌پردازد.
reflectionless
بدون بازتاب، به سطحی که نوری را به خود برنگرداند.
reflectively
به‌طور تأملی، به شیوه‌ای که در آن شخص به افکار و احساسات خود توجه می‌کند.
reflectiveness
تأمل‌گرایی، قابلیت تحلیل و تفکر درباره خود و دیگران.
reflectometry
رفلکتومتری، علمی که برای اندازه‌گیری خواص مواد بر اساس بازتاب موج‌ها استفاده می‌شود.
reflectorize
بازتاب‌دهنده کردن، فرایندی که در آن سطحی به گونه‌ای تغییر می‌کند که نور را منعکس کند.
reflectorized
بازتاب‌دهنده شده، به حالتی اشاره دارد که یک سطح به گونه‌ای تغییر یافته که نور را منعکس می‌کند.
reflectorizing
بازتاب‌دهنده کردن، عمل یا فرایند تغییر دادن ماده‌ای به شکلی که قابلیت بازتاب نور را افزایش دهد.
reflectoscope
رفلکتوسکوپ، ابزاری برای بررسی و تجزیه‌وتحلیل سطوح بازتابنده.
refledge
دوباره تعریف کردن، فرایند تغییر یا ترقیب یک واژه یا مفهوم برای تطابق آن با زمان حال.
reflee
بازتاب احساسات، نمایان کردن یا نشان دادن احساسات و افکار در یک قالب مانند نوشتن یا هنر.
reflets
بازتاب‌ها، تصاویری که بر روی سطح آب یا سطوح دیگر ایجاد می‌شوند.
reflew
بازگشت پرنده یا شیء پرنده به محل قبلی خود.
reflexibility
توانایی انطباق با تغییرات و شرایط مختلف.
reflexing
فرایند بازتاب و تحلیل افکار و احساسات.
reflexional
مرتبط با بازتاب افکار و احساسات، معمولاً به بررسی عمیق‌تر منجر می‌شود.
reflexism
رفلکسیسم، یک رویکرد فلسفی یا روان‌شناختی است که بر اهمیت تفکر در مورد خود و فرآیندهای درونی تاکید دارد.
reflexiue
رفلکسیو به اعمالی اطلاق می‌شود که به خود توجه دارند و به طور خودجوش انجام می‌شوند.
reflexiveness
رفلکسیو بودن به ویژگی قضاوت و ارزیابی افکار و احساسات خود اشاره دارد.
reflexivity
رفلکسیویته به فرایند در نظر گرفتن تاثیرات متقابل بین محقق و موضوع مطالعه اشاره دارد.
reflexly
رفلکسی به معنای پاسخ فوری و غریزی به یک刺激 یا موقعیت بدون تفکر است.
reflexness
رفلکس بودن به توانایی پاسخ سریع و بی‌درنگ به موقعیت‌ها اشاره دارد.
reflexogenous
رفلاکس‌ژنتیک، به انواع واکنش‌های خودکار و غیرارادی اشاره دارد که در پاسخ به محرک‌های خاص در موجودات زنده به وجود می‌آید.
reflexological
رفلاکس‌شناسی به مطالعه و درمان بیماری‌ها با تحریک نقاط خاص در پاها و دست‌ها اشاره دارد که به نواحی مختلف بدن مرتبط است.
reflexologically
به‌طور رفلاکس‌شناسی، به روش‌هایی اشاره دارد که در آن نقاط خاص در بدن با استفاده از فشار و ماساژ بهبود می‌یابند.
reflexologies
رفلاکس‌شناسی‌ها، به روش‌ها و تکنیک‌های مختلف درمانی اشاره دارد که با تحریک نقاط خاص در بدن به بهبود وضعیت سلامت کمک می‌کنند.
refly
پرواز دوباره، به معنای پرواز دوباره به سمت مقصد خاصی اشاره دارد.
reflies
پرواز دوباره، به معنای پرواز مجدد در زمان‌های مختلف، مخصوصاً پس از انجام تعمیرات یا تغییرات است.
reflying
دوباره پرواز کردن، عبارتی است برای توصیف پرواز دوباره یا بازگشت به آسمان پس از یک وقفه.
refling
دوباره پرتاب کردن، اشاره به عمل پرتاب کردن یک چیز دوباره دارد.
refloatation
دوباره شناور کردن، به عمل بازگرداندن یک جسم به حالت شناوری در آب اشاره دارد.
reflog
دوباره وارد کردن یا ثبت چیزی، به ویژه در زمینه‌های مستندات و اطلاعات.
reflood
دوباره آبگیری یا پر کردن یک منطقه با آب، به ویژه در زمینه کشاورزی یا محیط زیست.
reflooded
عمل پر کردن یک منطقه با آب دوباره، به ویژه پس از یک دوره خشک یا پس از تغییرات دیگر.
reflooding
بازآب‌گیری، یعنی پر کردن دوباره و به حالت طبیعی آوردن آب در محلی که قبلا خشک شده بود.
refloods
آب‌گرفتگی دوباره، یعنی بروز مجدد آب‌گرفتگی در منطقه‌ای که قبلا دچار آب‌گرفتگی شده است.
refloor
کف‌پوش کردن دوباره، یعنی تعویض یا به روزرسانی کف‌پوش یک مکان.
reflorescence
دوباره شکوفا شدن، یعنی گل دادن دوباره یک گیاه بعد از اینکه قبلاً شکوفه داده‌است.