scraily
اسکراي‌وار، به حالتی اشاره دارد که به دلیل خطری وخیم و بی‌وقفه صحبت می‌شود.
scramasaxe
سکراماساکس، نوعی سلاح از قرون وسطی که دارای لبه‌های تیز و طراحی خاص است.
scramb
به هم ریختن یا مخلوط کردن به صورت غیر منظم.
scramblebrained
فردی که دچار سردرگمی ذهنی است و نمی‌تواند نکات را به خوبی درک یا بیان کند.
scramblement
وضعیتی که در آن چیزها به هم ریخته و نامرتب هستند.
scrambly
به هم ریخته، ناهموار و نامنظم.
scramblingly
به طور به هم ریخته و نامنظم.
scrampum
خلاقیت در ایجاد چیزی جدید از مواد موجود.
scranch
صدای زننده یا خش‌خش در هنگام خوردن چیزی، معمولاً در مورد خوراکی‌ها.
scrank
صدای غیر عادی، عموماً در فرایندهایی که شامل حرکت یا عملکرد ماشین‌ها است.
scranky
مربوط به چیزی که ناراحت‌کننده یا غیر مطمئن باشد.
scrannel
صدای ضعیف و نامطمئن، اغلب با نشانه‌هایی از عدم اعتماد به نفس.
scrannels
مربوط به الیاف یا بافت‌های دارای عیوب یا نقایص.
scranny
اشاره به موجودی که ظاهر نامرتبی دارد اما ممکن است جذابیت‌هایی داشته باشد.
scrannier
به معنای لاغر و ضعیف، به ویژه در اشاره به حیوانات یا افراد.
scranniest
صفت عالی 'scranny' به معنی لاغرترین یا ضعیف‌ترین.
scranning
عمل چرخیدن یا جستجو کردن به طور لاغر.
scrapable
قابل بازیافت، برای اشاره به مواد قابل جمع‌آوری و استفاده مجدد.
scrapeage
عمل یا وضعیت خراشیدن یا برداشتن لایه‌ای از سطح.
scrapepenny
سکه‌ای که دارای خراش‌های متمایز باشد، ممکن است از نظر کلکسیونی جالب باشد.
scrapy
اسکراپی به معنی فریمورکی برای خزیدن در وب است که به زبان برنامه‌نویسی پایتون نوشته شده و برای استخراج داده‌ها از وب‌سایت‌ها استفاده می‌شود.
scrapies
اسکراپی‌ها به قطعات کوچک باقی‌مانده از مواد اصلی طراحی یا ساخت اشاره دارد که می‌توانند در پروژه‌های جدید استفاده شوند.
scrapiness
زبر بودن به ویژگی سطحی اشاره دارد که در آن ناهمواری‌ها یا زبری باعث ایجاد احساس خاصی می‌شود.
scrapingly
به معنای طرز بیان یا احساسی است که احساس زبری یا ناخوشایندی را منتقل می‌کند.
scrapler
اسکراپلر به ابزاری یا شخصی اشاره دارد که برای جمع‌آوری مواد دور ریخته شده یا باقیمانده‌ها استفاده می‌شود.
scraplet
اسکراپلت به یک تکه کوچک و باقیمانده از یک جسم بزرگتر اشاره دارد که معمولاً می‌توان از آن برای موارد دیگر استفاده کرد.
scrapling
اسکریپت، تکه‌های کوچک و اضافی از مواد که معمولاً در فعالیت‌های ساخت و ساز یا هنر استفاده می‌شود.
scrapman
مرد اسکریپت، شخصی است که مواد دور ریخته شده یا قابل بازیافت را جمع آوری می‌کند.
scrapmonger
مرد اسکریپت، شخصی است که در خرید و فروش و جمع آوری مواد دور ریخته شده فعالیت دارد.
scrapper
مرد اسکریپت، شخصی است که در جمع آوری و استفاده از مواد دور ریخته شده با هدف بازسازی یا خلق آثار هنری فعالیت دارد.
scrappers
مردان اسکریپت به گروهی از افرادی اطلاق می‌شود که مواد دور ریخته شده را جمع آوری و استفاده می‌کنند.
scrappet
بخش اسکریپت، تکه‌های کوچک و اضافی از مواد، معمولاً در هنر یا ساخت و ساز استفاده می‌شود.
scrappily
به طور نامنظم، بی‌دقت و بدون توجه به جزئیات انجام دادن چیزی.
scrappiness
ویژگی یا حالت سرسختی و بی‌پروا بودن.
scrappingly
به شیوه‌ای جدالی و بحث برانگیز.
scrappler
شخصی که اشیاء و متریال‌های دور ریختنی را جمع‌آوری می‌کند.
scrapples
نوعی غذای تهیه‌شده از گوشتی که به طور خاص تهیه و ترکیب شده است.
scrapworks
آثاری که از مواد دور ریختنی تهیه شده‌اند.
scrat
خراشیدن یا کندن سطحی از چیزی به ویژه با ناخن یا شیء تیز.
scratchable
قابل خراشیدن، به گونه‌ای که بتوان آن را خراشید یا تحت تأثیر قرار داد.