squalidly
به معنای زندگی یا وجود در وضعیت کثیف و نامناسب، به ویژه از نظر بهداشت و راحتی.
squalidness
وضعیت کثیف و نامناسب، به ویژه در رابطه با محیط زندگی یا کار.
squaliform
به معنای داشتن ظاهری پر از کثافت و ناپاکی، معمولا به طور غیرمستقیم به نوعی از کیفیت یا وضعیت اشاره دارد.
squaller
به معنای کسی که صدای بلندی دارد یا به شدت گریه میکند.
squallery
به معنای جایی که بسیار کثیف و نامرتب شده است، معمولا اشاره به یک مکان متروک دارد.
squallers
سکوتزن، فردی که در وضعیت طوفانی یا پرخطر مسئولیت زیان را بر عهده دارد.
squallish
طوفانی، به معنای داشتن رفتار یا وضعیتی شبیه طوفان.
squalm
احساس ناامیدی یا ناپایداری در یک وضعیت.
squalodon
نام یک نوع دلفین منقرضشده که زمانی در دریاها زندگی میکرد.
squalodont
نوعی دلفین با ساختار دندانی خاص که در دورههای گذشته وجود داشت.
squalodontidae
خانوادهای از دلفینهای منقرضشده که شامل چندین گونه است.
squaloid
سکوالوئید: نوعی ماهی که بدن آن شبیه به کوسه است و در اعماق دریاها زندگی میکند.
squaloidei
اسکوالوئیدی: زیرردهای از ماهیهای غضروفی که شامل کوسهها و پفیماهیها میشود.
squalors
فقر: وضعیتی که در آن افراد در شرایط غیرقابل قبول و ناخوشایند زندگی میکنند، معمولاً به دلیل نداشتن منابع مالی.
squalus
سکوالوس: جنسی از کوسهها که به خاطر شکل ظاهری و سازگاریاش با محیطهای دریایی شناخته میشود.
squam
اسکم: پولکی که بر روی بدن خزندگان و برخی دیگر از جانوران وجود دارد و معمولاً برای محافظت از پوست به کار میرود.
squama
اسکوما: نوعی پولک که بر روی پوست خزندگان و ماهیها وجود دارد و در برخی موارد به ضخامت متفاوتی است.
squamaceous
چیزی که به حالت پوستهای متمایل است، معمولاً به بافت یا ساختار پوست اشاره دارد.
squamae
واژهای که به شکل جمع 'پوستهها' اشاره دارد و معمولاً به قسمتهای پوستی یا مقیاسهای جانوران مربوط میشود.
squamariaceae
خانوادهای از جانداران دریایی که به وجود انواع متفاوتی از انواع موجودات دریایی اشاره دارد.
squamated
به حالت پوستهای یا مقیاسدار تبدیل شده است، توصیف ویژگیهای یک سطح.
squamatine
به ساختارهای خاصی از موجودات زنده اشاره دارد که دارای پوسته یا مقیاس هستند.
squamation
فرایند یا حالت پوستهریزی، معمولاً به تعویض یا از بین رفتن لایههای پوست اشاره دارد.
squamatogranulous
اسکواتوگرانولوس به حالتی گفته میشود که دارای مقادیر کوچک و فلس مانند باشد.
squamatotuberculate
اسکواتوتیوبرکولاته به نوعی توصیف میشود که ویژگیهای برآمدگیهای کوچک و فلس مانند دارد.
squame
اسکوام به فلس و یا لایهای از پوست که در موجودات زنده وجود دارد اشاره دارد.
squamella
اسکواملا به ظاهری خاص در بعضی موجودات زنده اشاره دارد که ممکن است به شکل فلس یا لایهای باشد.
squamellae
اسکواملا به جمع اسکواملا، لایه یا فلسهای وجود دارند که در بعضی موجودات زنده وجود دارد.
squamellate
اسکواملا به خصوصیتی گفته میشود که خصوصیات فلس مانند دارد.
squamelliferous
در زیستشناسی به ارگانیسمهایی اطلاق میشود که دارای فلس یا محلهای فلسدار هستند.
squamelliform
به ساختارهایی اطلاق میشود که شبیه به فلسها هستند.
squameous
به خصوصیات و ظواهر فلسدار اشاره دارد.
squamy
به ظاهر فلسدار و زبر اطلاق میشود.
squamify
به عمل تبدیل کردن یا تغییر شکل دادن به حالت فلسدار اشاره دارد.
squamiform
شکل یا ظاهری شبیه به فلسها یا پولکها، به ویژه در بافت یا ساختار.
squamigerous
دارای فلس یا پولک، به خصوص در اشاره به پوست یا بافت.
squamipennate
دارای پرهای شبیه به فلس، به ویژه در نظریههای مربوط به پرندگان یا حشرات.
squamipennes
نسل یا گروهی از پرندگان یا حشرات که بالهایشان شبیه به فلس است.
squamipinnate
ساختاری شبیه به فلس در اندامهای گیاهی، به ویژه در برگها یا ساقهها.