surgency
فوریت یا احساس اضطرار در موقعیت‌ها به ویژه در شرایط بحرانی.
surgent
فوری یا نیازمند اقدام سریع، به موضوعات یا مسائل اشاره دارد.
surgeoncy
حوزه‌ای از پزشکی که مربوط به جراحی و عمل‌های جراحی است.
surgeoncies
جراحی‌های پزشکی، خدمات یا اقداماتی هستند که به وسیله جراحان انجام می‌شود و به جراحی‌های پزشکی مربوط می‌شوند.
surgeoness
جراح زن، یک پزشک متخصص است که در انجام جراحی‌ها تخصص دارد.
surgeonless
بدون جراح، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن هیچ جراح در دسترس نیست.
surgeonship
سرپرستی جراح، به وضعیت یا مقام یک جراح در حرفه پزشکی اشاره دارد.
surgeproof
مقاوم در برابر نوسانات، به ویژگی یا خاصیتی اطلاق می‌شود که در برابر نوسانات یا تغییرات ناگهانی مقاوم باشد.
surger
جراح، پزشکی است که در انجام جراحی‌ها تخصص دارد و به جراحی‌های پزشکی می‌پردازد.
surgerize
عمل جراحی به منظور درمان یا بهبود یک وضعیت پزشکی.
surgers
جراحان، پزشکانی که به صورت تخصصی در زمینه جراحی فعالیت می‌کنند.
surgy
احساسات و جوهای مرتبط با عمل جراحی.
surgicotherapy
درمانی که از طریق جراحی برای درمان بیماری‌ها یا دردها انجام می‌شود.
surgier
شخصی که عمل جراحی را انجام می‌دهد.
surgiest
بیشترین فعالیت یا حضور در زمینه جراحی.
surginess
سختی به معنای کیفیت یا ویژگی ای است که پارچه یا ماده ای به سختی و عدم انعطاف اشاره دارد.
surhai
نوعی برنج که به دلیل خواص خاص خود شهرت دارد.
surya
در هندوئیسم، سوریا خدای خورشید است و نماد نور و آگاهی است.
suriana
سوریانا جنسی از گیاهان است که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
surianaceae
خانواده‌ای از گیاهان که شامل تنوع زیادی از گیاهان گلدار می‌شود.
suricat
سرکات، نوعی از مانگوزها است که دارای رفتار اجتماعی و زندگی در گروه است.
suricata
سوریکاتا، پستانداری کوچک از خانوادهٔ گوشتخواران که به میراکت معروف است و در سواحل جنوبی آفریقا زندگی می‌کند.
suriga
سوریگا، نوعی ماهی است که در آب‌های گرمسیری زندگی می‌کند و به دلیل طعم خوبش شناخته شده است.
surinam
سورینام، کشوری در آمریکای جنوبی، که به خاطر تنوع زیستی و طبیعی‌اش شناخته شده است.
surinamine
سورینامین، ترکیبی طبیعی که در برخی گیاهان وجود دارد و خواص دارویی آن مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
surique
سوریque، یک جانور جوندۀ کمیاب که در مناطق خاصی زندگی می‌کند.
surjective
سورکتیو به تابعی اطلاق می‌شود که هر عنصر مجموعهٔ هدف حداقل یک پیش‌تصویر در مجموعهٔ مبدا دارد.
surlily
با لحنی تند و بی‌ادبانه، به صورت زشت و غیر دوستانه.
surliness
حالت یا رفتار تند و بی‌ادبانه، اکراه از خوش‌رفتاری.
surma
نوعی ماده آرایشی برای چشم که معمولاً از کربن تشکیل شده است.
surmark
لکی بر روی پوست که معمولاً به دلایل طبیعی یا محیطی ایجاد می‌شود.
surmaster
شخصی که در زمینه خاصی تسلط کامل دارد و به دیگران آموزش می‌دهد.
surmenage
وضعیت خستگی بیش از حد به دلیل کار زیاد یا استرس.
surmisable
قابل حدس زدن، به معنای اینکه می‌توان از روی اطلاعات موجود یا شواهد به یک نتیجه احتمالی رسید.
surmisal
حدس، به معنای نتیجه‌گیری یا تفسیر بر اساس شواهد یا اطلاعات محدود.
surmisant
حدس‌زن، شخصی که معمولاً بر اساس نشانه‌ها و شواهد موجود به نتایج ممکن می‌رسد.
surmisedly
به معنای این است که بر اساس شواهد یا نشانه‌ها و با یقین کمتر به یک نتیجه اشاره می‌کند.
surmiser
حدس‌زن، کسی که معمولاً به سرعت نتیجه‌گیری‌های فرضی می‌کند.
surmisers
حدس‌زنان، افرادی که در مورد یک موضوع خاص معمولاً به طور فرضی بحث می‌کنند.
surmit
فعل، به معنی حل یا رفع مشکل یا موانع.