tandemize
تندم کردن، به معنای ترکیب یا هماهنگ کردن فعالیتها یا رویدادها با شخص دیگری.
tandemwise
تندم وائز، یک روش یا رویکرد برای همکاری و کار کردن به صورت هماهنگ.
tandy
تندی، به معنی رنگها یا طعمهای زنده و جلب توجه.
tandle
تاندل، به معنای مدیریت و کنترل کارها و مسئولیتها به طور مؤثر.
tandour
تنور، نوعی فر دایرهای شکل است که معمولاً برای پخت نان استفاده میشود.
tandsticka
کبریت، ابزاری برای ایجاد آتش که معمولاً از چوب یا کاغذ ساخته میشود.
tandstickor
کبریتها، ابزارهای کوچک که برای روشن کردن آتش به کار میروند.
tane
تنه، بخش اصلی و پایه یک گیاه که آن را از خاک بلند میکند.
tanega
تنهگاه، همان بخش قوی و مرکزی گیاه است که به آن استقامت میدهد.
tanekaha
تنهکاه، قسمت پایینی و اصلی درخت که به زمین وصل میشود.
tangaloa
تانگالوآ، یکی از خدایان مهم در اسطورهشناسی پلینزی، که به عنوان خدای دریا و آبیاری شناخته میشود.
tangalung
تانگلونگ، ماهیای از خانوادهی ماهیان که در آبهای محلی یافت میشود.
tangantangan
تنگانتنگان، که به خاطر الگوها و طرحهای خاصش شناخته میشود.
tangaridae
تانگاریدا، خانوادهای از جانوران دریایی که در اقیانوسها زندگی میکنند.
tangaroa
تانگاروآ، خدای دریا در فرهنگها و اسطورههای مختلف پلینزی.
tangaroan
تانگاروآن، سنتها و عرفهایی که به دریا و خدایان مرتبط است.
tangeite
تانژیت، یک ماده معدنی نادر و خاص که معمولاً در ترکیب با سایر مواد معدنی یافت میشود.
tangence
تماس، وضعیتی که در آن دو شی بهطور کامل در یک نقطه با یکدیگر برهمکنش دارند.
tangences
تماسها، وضعیتهای مختلفی که در آن دو منحنی به یکدیگر میرسند یا در یک نقطه مشترک هستند.
tangency
تماس، اصطلاحی در ریاضیات و فیزیک که به وضعیت برهمکنش دو عنصر اشاره دارد.
tangencies
تماسها، به مجموعهای از نقاطی اشاره دارد که در آن دو یا چند شکل با یکدیگر تداخل دارند.
tangental
تماسی، اشاره به یک روش یا دیدگاهی است که با موضوع اصلی به طور غیرمستقیم در ارتباط است.
tangentally
به طور جانبی، به معنای ارتباط غیرمستقیم و ارتباطی که به موضوع اصلی مربوط نیست.
tangentiality
خاصیت جانبی بودن، ارتباط غیرمستقیم یا غیررسمی با موضوع اصلی.
tangently
به معنای ارتباط غیرمستقیم و نامرتبط با موضوع اصلی در یک متن یا گفتار.
tanger
نوعی میوه مرکبات کوچک و شیرین، نارنگی.
tangfish
نوعی ماهی گرمسیری که به زیبایی و رنگهای متنوعش معروف است و اغلب در آکواریومها نگهداری میشود.
tangfishes
جمع ماهی تانگ، اشاره به انواع مختلف این ماهی در آبهای گرمسیری.
tangham
تنغام، نوعی معمای هندسی که شامل تکههای یک شکل معین است که میتوانند برای ایجاد شکلهای مختلف مرتب شوند.
tanghan
تنغان، رشتهکوهی که به خاطر زیباییهای طبیعی آن شناخته میشود.
tanghin
تنخین، ساختهشده از ترکیب مواد مختلف برای استفاده در مناسبتهای خاص.
tanghinia
تنخینیا، گیاهی نادر که به خاطر ویژگیهای خاصش مورد مطالعه قرار میگیرد.
tanghinin
تنخینین، نوعی هنر فرهنگی که در نمایشگاهها و موزهها به نمایش گذاشته میشود.
tangibile
تنجبیل، مزایای قابل مشاهده و ملموس که از یک عمل یا پروژه حاصل میشود.
tangibility
قابلیت لمس یا ملموس بودن، به ویژگی اشیاء و مفاهیمی اطلاق میشود که میتوان آنها را حس کرد یا مشاهده کرد.
tangibleness
خاصیت ملموس بودن، که اشاره به توانایی یک شیء یا مفهوم برای لمس یا مشاهده دارد.
tangibly
به طور ملموس، به شکلی که قابل مشاهده یا حس کردن باشد.
tangie
یک اصطلاح عامیانه، ممکن است به شخصی یا شیئی با ویژگیهای خاص اشاره کند.
tangile
به نظر میرسد یک اشتباه املایی برای 'ملموس' باشد.
tangilin
به احتمال زیاد یک اشتباه املایی یا یک اصطلاح خاص در یک زمینه خاص.