thrallborn
اسیرزاده، شخصی که در وضعیت اسارت به دنیا آمده است.
thralldom
وضعیتی از بندگی یا تحت فرمان بودن دیگران.
thralled
اسیر شده، به معنای به بند کشیده شدن توسط شخص یا نیرویی دیگر.
thralling
جذاب و اسیرکننده، به معنای چیزی که توجه و اشتیاق را به خود جلب میکند.
thram
صدای ناگهانی و محکم، به ویژه در زمینههای عملکردی.
thrammle
بازی و شلوغ کردن، به معنای ایجاد جنب و جوش و سر و صدا.
thrangity
شلوغی و ازدحام، به ویژه در مکانهای عمومی.
thranite
نوعی ماده معدنی خاص، به ویژه در زمینشناسی.
thranitic
مربوط به ترانیت، به ویژه در بافتهای زمینشناسی.
thrap
صدای ناگهانی یا خفی، بهخصوص صدای برخورد چیزها با یکدیگر.
thrashel
ابزاری برای پاکسازی یا ضربه زدن به مواد سست.
thrasherman
شخصی که در کشاورزی و بهخصوص در فرآیند خوشهزنی فعالیت میکند.
thraso
یک روش خاص در کشاورزی که شامل مراحل خاصی است.
thrasonic
نوعی از امواج که در ارتباطات و تکنولوژی استفاده میشود.
thrast
احساس خستگی یا فرسودگی.
thratch
صدای زیبا یا خوشایند، به ویژه برای توصیف صداهای طبیعی.
thraupidae
خانوادهای از پرندگان کوچک که بیشتر در مناطق گرمسیری یافت میشوند.
thraver
شخصی که در زندگی یا کار خود موفق است.
thraves
شکوفا شدن، رشد و پیشرفت کردن به طوری که به بهترین حالت خود برسد.
thraw
ضربه یا احساس ناگهانی و قوی، مخصوصاً در هنگام درد.
thrawart
مانع، اختلال یا چالشی که بر سر راه پیشرفت قرار میگیرد.
thrawartlike
شبیه موانع یا پیچیدگیها، معمولاً در زمینههای طراحی یا رفتار.
thrawartness
حالت یا ویژگی سخت و پیچیده که ممکن است به موانع تبدیل شود.
thrawcrook
ابزاری مثل هویجکی که بهمنظور باز کردن قفلها یا عبور از موانع به کار میرود.
thrawed
کشیدن، محکم کردن، به چهارچوب یا جایی محکم در آوردن.
thrawing
کشیدن، محکم کردن، فرآیند عمل کشیدن یا محروم کردن از چیزی.
thrawneen
کشیدگی، به خصوص در زمینه مواد یا هنر.
thrawnly
به طرز چرخشی یا سرسختانه، نشانهای از نارضایتی.
thrawnness
سرسختی، عدم انعطافپذیری، ویژگی فردی یا گروهی که به تصمیمات خود پایبند است.
thraws
کشیدگی، یا جهان بر روی یک چیز تحت فشار.
thrax
تراکس، موجود یا شخصیت غیرمعمول با ویژگیهای خاص که در بازی یا داستانها ممکن است وجود داشته باشد.
threadbareness
تار عنکبوتی بودن به حالتی اطلاق میشود که یک چیز به شدت ظریف یا شکننده است.
threadbarity
باریک بودن به ویژگی نازک یا ظریف بودن چیزی اشاره دارد، به ویژه در هنر یا طراحی.
threaden
نازک کردن به پروسه نازکتر کردن یا به هم بافتن مواد اشاره دارد.
threadfish
ماهی تار، نوعی ماهی نادر است که معمولاً در آبهای عمیق زندگی میکند.
threadfishes
ماهیهای تار، گونههای مختلف از ماهیها هستند که معمولاً در آبهای عمیق و در گروههای بزرگ زندگی میکنند.
threadflower
گل نخ، گیاهی از خانواده گیاهان است که به خاطر گلهای نازک و ظریفش شناخته میشود.