one's better feelings
احساسات بهتر فرد، احساسات مثبتی هستند که می‌توانند از طریق فعالیت‌ها و تجربیات مثبت به دست آیند.
one's blood is up
زمانی که فردی شدیداً هیجان‌زده، عصبانی یا پرانرژی باشد و این احساسات شدید او را تحریک کنند.
one's bounden duty
وظیفه‌ای که هر فرد باید به آن عمل کند و از لحاظ اخلاقی یا قانونی مسؤلیت دارد.
one's daily bread
نان روزانه یک فرد به معنای معاش و درآمد روزمره اوست که از طریق کار و تلاش حاصل می‌شود.
one's ears are burning
وقتی کسی در مورد شما صحبت می‌کند، ممکن است احساس کنید که گوش‌تان داغ می‌شود.
one's ears prick up
زمانی که به چیزی توجه شما جلب می‌شود.
one's eyes are bigger than one's stomach
زمانی که شخص چیزی را بیش از آنچه که می‌تواند مصرف کند آرزو می‌کند.
one's finer feelings
حس‌های نازک و عمیق که عموماً مثبت و حساسی هستند.
one's finest hour
بهترین زمان یا دوره ای که شخص بهترین کارها یا دستاوردهای خود را دارد.
one's flesh and blood
فردی که به خانوادۀ شخص مربوط می‌شود، به ویژه فرزندان یا بستگان نزدیک.
one's gorge rises
حالتی از بدحالی یا ناراحتی در هنگام مشاهده یا فکر کردن به چیزی ناخوشایند.
one's head is a marley
وضعیت ذهنی آشفته یا پر از افکار مزاحم.
one's head swells
احساس خودپسندی یا غرور به خاطر موفقیت یا توجه.
one's heart goes out to
احساس همدردی یا دلسوزی نسبت به دیگران در هنگام مشکلات.
one's heart's desire
خواسته یا آرزوهای عمیق و واقعی انسان.
one's heart sinks
وقتی احساس ناامیدی و ناراحتی کنید، به ویژه در واکنش به یک خبر بد یا وضعیت ناخوشایند.
one-shot
یک بار و بدون تکرار، به ویژه در زمینه‌های تجاری یا هنری.
one's humble abode
محل زندگی شخص به صورت ساده و بی‌تظاهر.
one-sided
به معنای ناعادلانه یا غیر متعادل، معمولاً در روابط یا بحث‌ها.
onesie
یک لباس یک-piece که معمولاً برای نوزادان یا کودکان کوچک طراحی شده است.
one-size-fits-all
به معنای مناسب برای همه، بدون توجه به اندازه یا نیاز خاص.
one's jaw drops
دهان کسی پایین می‌افتد، اصطلاحی برای توصیف وضعیتی است که فرد از شگفتی یا تعجب دچار حیرت می‌شود.
one's kind
مرادف با محبت و دلسوزی، به رفتار و شخصیت مثبت یک فرد اشاره دارد.
one's last breath
آخرین دم یا نفس فرد، اشاره به لحظه پایانی زندگی دارد.
one's life's work
کار یا دستاورد اصلی و مهمی که فرد در طول زندگی‌اش به آن پرداخته است.
one's line of country
خط نژادی، به خاستگاه یا ریشه‌های فرهنگی و نژادی یک فرد اشاره دارد.
one's lips are sealed
زمانی که کسی نمی‌خواهد در مورد موضوعی صحبت کند یا راز را فاش کند.
one's luck is in
به معنی این است که فرد در موقعیتی خوش‌شانس قرار دارد یا شرایط به نفع اوست.
one's mark
به معنای تاثیر یا نشانه‌ای است که فرد در یک زمینه یا فعالیت خاص می‌گذارد.
one's moment in the sun
به معنی فرصتی است که در آن فرد به اوج موفقیت یا توجه عمومی می‌رسد.
one's money's worth
به این معنی است که فرد انتظار دارد در ازای پولی که پرداخت می‌کند، ارزش معادل دریافت کند.
one's nearest and dearest
به افراد نزدیک و عزیز به معنای خانواده و دوستان اشاره دارد.
one's pound of flesh
به معنای تقاضای پرداخت یا جبران خسارت به نوعی غیرمنصفانه است.
one's pride and joy
چیزی یا کسی که شخص به شدت به آن افتخار می‌کند و آن را به عنوان منبع شادی می‌بیند.
one's salad days
سال‌های جوانی یا زمانی که فردی جوان و پرشور است و به سختی نگرانی‌هایی را تجربه می‌کند.
one's spiritual home
محل یا مکان خاصی که احساس تعلق و آرامش عمیق می‌کنید.
one's strong point
نقطه قوت یا مهارتی که فرد در آن خوب است و معمولاً مورد تحسین قرار می‌گیرد.
one-star
نمره و ارزیابی پایین که نشان‌دهنده کیفیت ضعیف است.
one-step
یک گام یا مرحله در انجام یک کار.
one step ahead
معنی این جمله، پیشی گرفتن از دیگران در مهارت یا اطلاعات می‌باشد.
one step at a time
این عبارت به معنی پیش رفتن با تدریج و بدون شتاب است.
one step forward and two steps back
به معنی پیشرفت‌ نکردن و گاهی به عقب برگشتن در کار یا تلاش است.
one-stop
به معنی ارائه تمام خدمات یا کالاها در یک مکان واحد است.
one swallow does not make a summer
این جمله برای بیان این موضوع است که یک مورد مثبت به تنهایی نشانه یک روند خوب نیست.
one-tailed
به معنی آزمونی است که تنها یک سمت یا طرف را بررسی می‌کند.
one-teacher school
مدرسه‌ای که فقط یک معلم دارد و او تمام موضوعات را تدریس می‌کند.
one thing after another
وقتی که موفق به حل یک مشکل می‌شوید و بلافاصله مشکل دیگری پیش می‌آید.
one thing and another
عبارتی برای توصیف موضوعات مختلفی که در یک مکالمه یا فکر عبور می‌کنند.
one thing leads to another
وقتی که یک عمل یا رویداد باعث انجام عمل یا رویداد دیگری می‌شود.
one-time
چیزی که فقط یک بار اتفاق می‌افتد یا معتبر است.