outsing
اینجا به معنای بهتر و یا با صدای رساتر آواز خواندن نسبت به دیگران است.
outsit
اینجا به معنای نشستن و تحمل کردن بیشتر از دیگران است.
outsize
به معنی اندازه بزرگتر از اندازه معمولی است که برای افرادی با جثه بزرگتر طراحی شدهاست.
outskate
به معنای بهتر و سریعتر از دیگران اسکیت زدن است.
outskirts
به نواحی دورتر از مرکز یک شهر اشاره دارد که معمولاً کمتر شلوغ است.
outsmart
زیرکانه عمل کردن یا از دیگران دستبالا بودن، به معنای استفاده از هوش و تدبیر برای غلبه بر مشکلات یا افرادی که ممکن است شما را دست کم بگیرند.
outsole
زیره کفش، قسمت زیرین که با زمین تماس دارد و برای راحتی و ایمنی در حرکت طراحی شده است.
outsource
برونسپاری، به معنای سپردن وظایف یا خدمات به شرکتهای دیگر به منظور کاهش هزینهها یا بهبود کیفیت.
outspan
پیشی گرفتن، به معنای کسب مزیت یا برتری بر دیگران، به ویژه در زمینهٔ رقابتهای ورزشی یا مبارزات.
outspend
بیشتر هزینه کردن، به معنای صرف کردن پول بیشتر نسبت به دیگران یا نسبت به یک حد معین.
outspoken
صریح، به معنای بیان نظرات و احساسات بدون ترس و ملاحظه، معمولاً در زمینههایی که ممکن است حساس باشند.
outspread
پخش شده، گسترده، به معنای گسترش یا باز شدن در سطح وسیع.
outstare
خیره شدن به طوری که فرد دیگر نتواند نگاهش را از شما بردارد.
outstation
ایستگاه فرعی یا دور که معمولاً کارمندان در آنجا مستقر میشوند.
outstation cheque
چکی که در یک بانک یا دفتر خارج از شهر یا محلی که فرد در آنجا حضور دارد صادر میشود.
outstay
بیش از حد در یک مکان یا مهمانی ماندن، در واقع از محبت دیگران سوء استفاده کردن.
outstep
جلو زدن یا پیشی گرفتن از دیگران یا موانع.
outstretched
دراز شده، کشیده شده، به حالتی که در آن چیزی به طور کامل باز یا گسترش یافته باشد.
outswing
باز شدن به سمت بیرون، به ویژه در مورد درها یا پنجرهها.
outswinger
نوعی توپ بیسبال که هنگام پرتاب به طرف خارج انحراف میکند.
outta
عبارت غیررسمی برای بیان خروج یا نیاز به رفتن به مکان دیگر.
out-take
صحنههای حذف شده از یک فیلم یا نمایش که به دلیل عدم تطابق با خط داستانی از آنها استفاده نمیشود.
out-talk
به معنای صحبت کردن به گونهای که دیگران نتوانند حرف بزنند و از موقعیت خود برای به دست آوردن مزیت استفاده کنند.
out-think
به معنای داشتن تفکری برتر و هوشمندانهتر از دیگران در یک موقعیت خاص.
out-thrust
به معنای فشار دادن یا جلو بردن چیزی به سمت جلو.
out-top
به معنای برتر شدن یا بهتر شدن نسبت به چیزی یا کسی.
out tray
سینیای که برای قرار دادن مدارک یا نامههایی که قرار است خارج شوند استفاده میشود.
out-turn
نتیجه یا خروجی نهایی یک فرآیند تولید یا فعالیت.
outvalue
ارزشی که یک سرمایهگذاری یا دارایی در نهایت به دست میآورد.
outvie
شکست دادن یا برتری یافتن نسبت به کسی در یک موقعیت رقابتی.
outvote
رأی دادن به شکلی که نتیجه رأیگیری را تحت تأثیر قرار دهد.
outwait
انتظار کشیدن به مدت طولانیتر از دیگری.
outwalk
به معنای قدم زدن یا پیادهروی کردن در خارج از خانه به ویژه به صورت غیررسمی و برای تفریح.
outward bound
سفری به سمت خروج از یک مکان به خصوص برای کاوش یا ملاقات با مکانهای جدید.
outward investment
سرمایهگذاری انجام شده توسط یک کشور در کشور دیگر به منظور بهرهوری و سود بیشتر.
outwardly
به طور ظاهری یا بیرونی، بدون توجه به چگونگی بودن واقعیت درون.
outwards
به سمت خارج یا در جهت دور شدن از یک نقطه، معمولاً برای توضیح حرکت یا رشد.
outwash
آبادی، رسوبات و مواد آبی که توسط یخچالهای طبیعی از کوهها پایین میآیند.
outwatch
زیر نظر گرفتن و محدود کردن رقابت برای پیشی گرفتن از آن.
outwear
لباسهایی که برای پوشیدن در بیرون طراحی شدهاند، معمولاً با هدف محافظت در برابر عوامل جوی.
outwit
فریب دادن یا غلبه بر شخصی به وسیله هوش و زرنگی.
outwith
در خارج از مرزهای تعریف شده یا معمول.