abnegation
انکار، چشمپوشی، و عدم ارضای خواستهها به خاطر دیگران یا اصول اخلاقی.
abney level
نوعی ابزار مهندسی که برای اندازهگیری زاویه افقی و شیب سطح به کار میرود.
abnormality
غیرطبیعی بودن، وضعیتی که از استانداردها یا انتظارات معمول فاصله دارد.
abnormity
غیرطبیعی بودن، وضعیتی نادر یا غیرعادی.
åbo
آبوی، نام یک شهر دانشگاهی در فنلاند واقع در ساحل غربی این کشور و مرکز فرهنگی و تاریخی آن.
abode
مسکن، محلی که شخص در آن زندگی میکند.
a bold stroke
اقدام جسورانه، تصمیم یا عملی که با اعتماد به نفس انجام میشود و ریسک بالایی دارد.
abolish
لغو کردن، به طور رسمی از بین بردن یا پایان دادن به چیزی.
abolition
لغو، عمل از بین بردن قانونی یا اجتماعی.
abomasum
آبومسم، قسمت چهارم و نهایی معده نشخوارکنندگان است که در آن هضم نهایی غذا انجام میشود.
abominable
وحشتناک، برگرفته از واژهای که به وضعیت یا رفتاری منفی اشاره دارد.
abominable snowman
یتی یا آدم برفی وحشتناک، موجودی خیالی در افسانهها که در مناطق برفی زندگی میکند.
abominably
به طرز وحشتناک، به شکل غیرقابل قبول و بد.
abominate
متنفر بودن، به شدت از چیزی بیزار بودن.
abomination
ناپاکی، امری که به شدت غیرقابل قبول یا نفرتانگیز است.
aboral
آبُرال به سمت مخالف دهان یا روبهپائین در حیوانات اشاره دارد.
aboriginal
بومی به افرادی اشاره دارد که ساکن اصلی یک منطقه خاص هستند.
aboriginality
مفهوم بومی بودن شامل ویژگیها و فرهنگهای منحصر به فرد یک گروه بومی است.
aboriginalization
بومیسازی به معنای گنجاندن عناصر و فرهنگهای بومی در سیستمهای مختلف است.
aboriginal site
سایت بومی به مکانهایی اشاره دارد که با فرهنگ بومی و تاریخ آنها مرتبط است.
aboriginal title
مالکیت بومی، به حق مالکیت زمینهایی اطلاق میشود که به مردم بومی تعلق دارد و بر اساس تاریخ و فرهنگ آنها به رسمیت شناخته میشود.
aborigine
بومی، به مردمی اطلاق میشود که ساکن اصلی یک منطقه خاص هستند، به ویژه در زبان و فرهنگ استرالیا.
aborning
در حال شکلگیری، فرآیند شروع یک ایده یا پروژه که هنوز به مرحله کامل نرسیده است.
abort
متوقف کردن، به معنای پایان دادن به یک عمل یا فرآیند قبل از اتمام آن.
abortifacient
داروی سقط جنین، به داروهایی اطلاق میشود که باعث سقط جنین میشوند.
abortionist
سقط جنینکار، پزشکی است که به طور خاص برای انجام سقط جنین آموزش دیده است.
abortion mill
کارخانه سقط جنین، مرکزی است که سقطهای زیادی به صورت سریع و اغلب بدون توجه مناسب به بیماران انجام میشود.
abortion pill
قرص سقط جنین، دارویی است که برای خاتمه دادن به بارداری استفاده میشود.
abortive
ناکام، ناتمام، به معنای ناموفق بودن در انجام یک کار.
abortus fever
تب سقط، بیماری است که ممکن است پس از سقط جنین یا زایمان زودرس به وجود آید.
abo system
سیستم ABO یک سیستم طبقهبندی است که گروههای خونی را تعیین میکند.
abound
فراوان بودن، به وفور یافت شدن.
about time
زمان آن رسیده است، زمان انجام کاری است که باید زودتر انجام میشد.
about-turn
چرخش به عقب، تغییر ناگهانی در نظر یا اقدام.
above all
بالاخره، بالاتر از هر چیز دیگر، به عنوان یک جمله برای تأکید بر اهمیت چیزی استفاده میشود.
above and beyond
فراتر از حد معمول یا انتظار، معمولاً در زمینه ارائه خدمات یا کیفیت.