fanegada
یک اندازهگیری بزرگتر نسبت به فانگا برای اراضی کشاورزی.
fanegadas
جمع فانگادا که به معیاری برای مجموعه ای از زمینها اشاره دارد.
fanegas
جمع فانگا که به تعدادی از واحدهای اندازهگیری اشاره دارد.
fanfarade
فرفره، یک نوع موسیقی شاد که معمولاً در مراسم جشن و رژهها اجرا میشود.
fanfaron
فرفره به کسی اطلاق میشود که به طور مکرر درباره خود لاف میزند و به خود میبالد.
fanfaronading
لافزنی، عمل bragging یا فخر فروشی به صورت مبالغهآمیز.
fanfarons
فرفرهها، افرادی که به خود میبالند و به طور مکرر درباره خود صحبت میکنند.
fanfish
ماهی فرفره، نوعی ماهی که به خاطر رنگ و شکلش شناخته شده است.
fanfishes
ماهیهای فرفره، انواع مختلفی از این ماهی هستند که به خاطر رنگها و الگوهای زیبا به نمایش گذاشته میشوند.
fanflower
گل فنباور، گیاهی است با گلهای آبی که معمولاً در باغها کاشته میشود.
fanfold
کاغذ فنفولد کاغذی است که به صورت آکاردئونی تا شده و معمولاً برای استفادههای خاص به کار میرود.
fanfolds
فنفولدها به تعدادی کاغذ یا هنری که به صورت آکاردئونی تا شدهاند اشاره دارد.
fanfoot
پروانه فنفوت نوعی پروانه است که به خاطر الگوهای خاص روی بالهایش شناخته شده است.
fanga
فانگا غذایی است که در برخی مناطق آفریقا تهیه میشود و معمولاً با برنج یا نان سرو میشود.
fangas
فانگاها به انواع مختلفی از غذایی که معمولاً در جشنها و مناسبتهای خاص سرو میشود، اشاره دارد.
fanger
فنگر، ابزاری برای نشانهگذاری یا اشاره به چیزی.
fangy
فنگی، به معنای داشتن دندانهای نیش بزرگ و تیز است.
fangle
فنگل کردن، به معنای ایجاد یا شکل دادن به چیزی به شیوهای خلاق.
fangled
فنگلدار، به معنای داشتن ویژگیها یا فناوریهای جدید و مدرن.
fanglement
فنگلمنت، به معنای تشکیل یا ایجاد مجموعهای از اشیاء یا ایدهها.
fangless
فاقد نیش، به موجودی اطلاق میشود که دندانی برای نیش زدن ندارد.
fanglet
فنگلت، دندان نیش کوچک که معمولاً در حیوانات شکارچی یافت میشود.
fanglike
شبیه به فنگ، بهویژه در ظاهر یا عملکرد.
fanglomerate
نوعی سنگ رسوبی که بیشتر از فنگها تشکیل شده باشد.
fangot
نوعی موجود خیالی یا جانور که به قدرتهای خاصی نسبت داده میشود.
fangotherapy
نوعی درمان غیرمتعارف که در آن از فنگها بهعنوان بخشی از روش درمانی استفاده میشود.
fanhouse
محلی امن و دوستانه برای افرادی که طرفدار چیزی هستند.
fany
فانی، نوعی لباس یا عنصر کلیدی که به ظاهر یا هویت اشاره دارد.
faniente
فانینت، به منظره یا نمای برجسته اشاره دارد.
fanion
فانیون، پرچم یا علامتی که برای اشاره به چیزی استفاده میشود.
fanioned
فانیون شده، به حالتی اشاره دارد که چیزی برجسته یا واضح شده باشد.
fanions
فانیونها، جمع کلمه فانیون، به پرچمها یا علامتها اشاره میکند.
fanit
فانیت، یک نوع اثر هنری یا شیء خاص.
fanleaf
فنلیف نوعی درخت یا گیاه با برگهای بزرگ و عریض است.
fanlike
شبیه فن، به طور خاص به شکل یا طراحی ای اشاره دارد که مانند یک فن باز شده است.
fanmaker
فنساز شخص یا شرکتی است که فنها را تولید و میسازد.
fanmaking
فنسازی فرآیند تولید و ساخت فنها است.
fanman
فنمَن به شخصی اطلاق میشود که به طور خاص در فرهنگ یا سرگرمی با فنها فعالیت میکند.
fannel
قیف ابزاری است که برای انتقال مایعات یا مواد به ظرفهای باریک استفاده میشود.
fanneling
فانلینگ، روش یا تکنیک خاصی در خیاطی یا کارهای دستی است که معمولاً به ایجاد بافت نرمی میپردازد.