ferroelectrically
بصورت فروالکتریک، اشاره به ویژگی‌هایی دارد که در مواد خاص با قطبش الکتریکی بازدید می‌شود.
ferroelectricity
فرروالکتریسیته، ویژگی‌ای است که در برخی از مواد مشاهده می‌شود و در آن‌ها قطبش الکتریکی به طور طبیعی وجود دارد که ممکن است با اعمال میدان الکتریکی تغییر کند.
ferroglass
فرروگلس به شیشه‌ای اطلاق می‌شود که حاوی آهن است و به خاطر ویژگی‌های خاص خود در صنایع مختلف کاربرد دارد.
ferrogoslarite
فرروگسولاریته، معدنی نادر است که عمدتاً شامل آهن و آرسنیک می‌باشد و در مطالعات زمین‌شناسی اهمیت دارد.
ferrohydrocyanic
ترکیبات فرروهیدروسیانیک به ترکیبات شیمیایی اطلاق می‌شود که شامل آهن و گروه هیدروسیانیک هستند و در آزمایشگاه‌ها کاربرد دارند.
ferroinclave
فررواینکلاو به شکل‌گیری‌های زمین‌شناسی اطلاق می‌شود که شامل ادخالات مواد معدنی آهن هستند و در ژئولوژی مورد بررسی قرار می‌گیرند.
ferromagnet
فرومغناطیس به موادی اطلاق می‌شود که می‌توانند مغناطیسی شوند و خاصیت جذب مواد مغناطیسی را دارند.
ferromagneticism
فرومغناطیسی، خاصیتی از یک ماده است که در آن مواد می‌توانند به صورت دائمی مغناطیسی شوند.
ferromagnetism
فرومغناطیس، یک نوع از مغناطیس است که در آن مواد می‌توانند میدان مغناطیسی را به طور دائم حفظ کنند.
ferromanganese
فرومنگنز، آلیاژی از آهن و منگنز است که در صنایع فولادسازی کاربرد دارد.
ferrometer
فرومر متر، وسیله‌ای برای اندازه‌گیری خواص مغناطیسی مواد است.
ferromolybdenum
فرومولیبدن، آلیاژی است که به افزایش خواص فولاد در دماهای بالا کمک می‌کند.
ferronatrite
فرونوترین، معدنی از خانواده نمک‌ها است که به ترکیب‌های سدیم و آهن مربوط می‌شود.
ferronickel
فراوری نیکل، آلیاژی از نیکل و آهن که عمدتاً برای تولید فولاد ضد زنگ استفاده می‌شود.
ferrophosphorus
فراوری فسفر، ترکیبی از آهن و فسفر که به عنوان یک عنصر آلیاژی در فولاد استفاده می‌شود.
ferroprint
فرپرینت، یک تکنیک چاپ که تصاویر را با استفاده از ویژگی‌های آهن در چاپ ایجاد می‌کند.
ferroprussiate
پراسیات آهن، نمکی از آهن که در واکنش‌های شیمیایی متفاوت کارایی دارد.
ferroprussic
اسید فرپرسیات، اسیدی که با ترکیبات فرپرسیاتی ارتباط دارد.
ferrosilicon
فراوری سیلیکون، آلیاژی از آهن و سیلیکون که برای تقویت فولاد استفاده می‌شود.
ferrotype
فروتیپ، نوعی عکاسی است که در آن تصویر بر روی صفحه‌ای فلزی مانند آهن ثبت می‌شود و به طور خاص در قرن نوزدهم محبوب بود.
ferrotyped
عملی که در آن تصاویر با تکنیک فروتیپ ایجاد می‌شود.
ferrotyper
شخصی که در زمینه تولید فروتیپ تخصص دارد و معمولاً در حیطه عکاسی فعالیت می‌کند.
ferrotypes
تنوعی از تصاویر عکاسی شده با تکنیک فروتیپ که معمولاً بر روی صفحات فلزی ثبت می‌شوند.
ferrotyping
فرایند عکاسی که در آن تصویر بر روی سطح فلزی شکل می‌گیرد و نیازمند دقت و مهارت است.
ferrotitanium
آلیاژی از آهن و تیتانیوم که در صنایع متعددی استفاده می‌شود.
ferrotungsten
فریتنگستن، آلیاژی است که عمدتاً از تنگستن و آهن تشکیل شده و در صنایع فولادسازی کاربرد دارد.
ferrovanadium
فرووانادیوم، آلیاژی است که معمولاً شامل وانادیوم و آهن است و در صنایع فولادسازی کاربرد دارد.
ferrozirconium
فروزیریکونیوم، آلیاژی است که شامل زینک و آهن می‌باشد و هدف آن افزایش مقاومت آلیاژها در برابر خوردگی است.
ferruginate
زنگ زدن به معنای تبدیل شدن یا پوشش دادن به زنگ است، به‌ویژه در مورد فلزات.
ferruginated
فروگرید شده به خاک یا سنگی اطلاق می‌شود که شامل مقدار زیادی آهن باشد.
ferruginating
فروگرید کردن به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن چیزی به زنگ یا آهن تغییر می‌کند.
ferrugination
فروگیشن، فرآیند زنگ‌زدگی و تشکیل لایه‌ای زنگ بر روی اجسام فلزی به دلیل اکسیداسیون است.
ferruginean
فروژینان به مناطقی اشاره دارد که خاک و مواد معدنی آن زنگ‌زده و غنی از آهن است.
ferrugineous
فروگینیوس به سنگ‌ها یا مواد معدنی اشاره دارد که به خاطر وجود اکسید آهن رنگ قرمز زنگ‌زده دارند.
ferrugo
فروگو به زنگ‌زدگی‌ای اشاره دارد که در اثر اکسید شدن آهن رخ می‌دهد.
ferruled
فروول به طور معمول به کاغذها و دفاتری اطلاق می‌شود که با حلقه‌های فلزی به هم متصل شده‌اند.
ferruler
فروولر ابزاری برای نگه‌داشتن و اتصال برگه‌های کاغذ به یکدیگر است.
ferruling
فرفری، تکنیک یا فرآیند استفاده از مواد آهنی برای تقویت یا اصلاح فلزات.
ferrum
فرفوم، واژه‌ای لاتین برای آهن، فلز مهم و پرکاربرد در صنعت و ساخت و ساز.
ferruminate
فرفیمناسیون، فرآیند افزودن ترکیبات آهن به خاک یا مواد دیگر.