gramophonically
گراموفونیک، به طور دقیق و با کیفیت صدا و ویژگیهای گراموفون.
gramophonist
گراموفوننواز، کسی که به طور تخصصی با گرامافون و موسیقی آن آشنا است.
grampa
پدربزرگ، والد پدر یا مادر، معمولاً به عنوان یک شخصیت خانواده که تجربه و حکمت دارد شناخته میشود.
gramper
پدربزرگ به صورت غیررسمی که معمولاً در مکالمات خانواده و دوستان به کار میرود.
granada
گرانادا، شهری در اسپانیا که به خاطر معماری و تاریخ غنیاش شناخته شده است.
granadillo
گرانادیلو، نوعی چوب سخت و محکم که معمولاً برای ساخت مبلمان و سازهای موسیقی به کار میرود.
granadine
گرانادین، شربتی از انار که به عنوان طعمدهنده یا رنگدهنده در نوشیدنیها استفاده میشود.
granado
گرانادو، درختی که به خاطر گلهای زینتیاش شناخته میشود.
granage
عملیات برداشت محصول از مزرعه به منظور بهرهوری بهتر.
granam
احساس یا حالت عمیق و شدید درونی را توصیف میکند.
granat
یک نوع سنگ قیمتی با رنگهای زنده که معمولاً به عنوان جواهر استفاده میشود.
granate
میوهای با دانههای قرمز و آبدار که غالباً در غذاها و نوشیدنیها استفاده میشود.
granatite
نوعی کانی جواهرسازی با ویژگیها و خواص خاص.
granatum
یک نوع درخت که میوههای گراناتی و گلهای زیبایی دارد.
granch
پدربزرگ، اصطلاح غیررسمی برای پدر یا مادربزرگ، شخصی که معمولاً برای نوهها منبع عشق و حمایت است.
grandada
پدربزرگ، عنوانی برای اشاره به پدر بزرگ در محیطهای خانوادگی و دوستانه.
grandbaby
نوه، اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به نوه، فرزند فرزندان کسی.
granddada
پدربزرگ، به معنای پدر بزرگ و شخصیتی محبوب در خانواده.
granddaughterly
نوهگونه، به معنای مربوط به نوه، بیانگر نوعی وابستگی عاطفی.
grande
بزرگ، به معنای اندازه یا مقیاسی که ابعاد بزرگ را نشان میدهد.
grandeeism
گراندیسم، نگرشی است که به سطحی از احترام و نفوذ اجتماعی میپردازد که توسط افرادی با تأثیر و قدرت بالا مورد قبول یا ایجاد میشود.
grandeeship
گراندیشیپ، مقام و احترام ناشی از دارا بودن موقعیت یا مقام گراندی است که معمولاً شامل تأثیرگذاری اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی میشود.
grandesque
گراندسک، به وصفی اشاره دارد که احساس عظمت یا شکوه و تاثیر را انتقال میدهد.
grandeurs
عظمتها، به موارد یا ویژگیهای بزرگ و بارز که شگفتی و احترامی را برمیانگیزند اشاره دارد.
grandeval
گرندوال، به توصیف حالت و احساس بزرگی و اهمیت میپردازد که معمولاً با دستاورد یا رویدادی با ارزش و مهم در ارتباط است.
grandevity
گراندویتی، به نوعی از ویژگیها یا صفات اشاره دارد که در آن عظمتی شگفتانگیز و زندگیات در هم آمیخته میشود.
grandevous
عظیم و ظاهری پرزرق و برق، به ویژه در تفکرات یا ایدهها.
grandeza
عظمت و شکوه، به ویژه در هنر یا شخصیت.
grandfatherish
مشخصات یا ویژگیهای مربوط به پدربزرگ، اغلب در توصیف ظاهری یا رفتار.
grandfatherly
ویژگیهایی که به پدربزرگ مرتبط است، معمولاً محبتآمیز و راهنما.
grandfathership
پدربزرگی، نقش و مقام پدربزرگ در خانواده و تأثیری که بر نسلهای بعد دارد.
grandfer
پدر بزرگِ دوستی، شخصی که به عنوان دوست، در عین حال نقش پدربزرگ را نیز ایفا میکند.
grandfilial
مسئولیتهای فرزندی بزرگ، وظایفی که به نسلسازان بزرگتر نسبت داده میشود.
grandgore
وحشت بزرگ، به صحنههای خشن و مورد هدف در آثار هنری یا ادبی اشاره دارد.
grandiloquence
بزرگگویی، استفاده از کلمات یا عبارات بزرگ و پیچیده که ممکن است برای تأثیرگذاری بر دیگران باشد.
grandiloquently
به طور بزرگگوئی، اشاره به طرز بیان کردن به صورتی که با زبانی پر زرق و برق و بلند پروازانه باشد.
grandiloquous
به معنای استفاده از زبان و زیباییهای بیانی در سخنرانی، به خصوص به طور متظاهرانه یا مبالغهآمیز.
grandiosely
به معنای به طرز بزرگمنشانه یا با بزرگنمایی، در زمینه توصیف یا نمایش.