hoofbeat
صدای سم یک حیوان، بهویژه اسب، در هنگام راه رفتن.
hoofbeats
صدای سمهای یک یا چند حیوان، به ویژه اسبها، در هنگام حرکت.
hoofbound
فشار یا اجبار به پیروی از یک سنت یا انتظارات مشخص.
hoofy
عجیب یا غیرعادی به لحاظ ظاهری.
hoofiness
خصوصیت داشتن پاهایی که به شکل سم است، معمولاً به اسبها یا دیگر حیوانات مربوط میشود.
hoofish
دارای ویژگیهای مرتبط با سم، به ویژه در شکل و ظاهر.
hoofless
بیسم، اشاره به حیواناتی که پاهای سمدار خود را ندارند.
hooflet
سم کوچک یا نوک سم که در مراحل ابتدایی رشد است.
hooflike
سممانند، اشاره به خصوصیاتی که شباهت به سم دارند.
hoofmark
علامتی که به وسیله سم یک حیوان روی زمین ایجاد میشود.
hoofmarks
آثار یا نشانههایی که سم اسب بر روی زمین به جا میگذارد.
hoofprint
اثر یا نشانهای که سم حیوانی بر روی سطح میگذارد.
hoofrot
بیماری عفونی که موجب فساد یا خرابی سم در حیوانات میشود.
hoofworm
انگلهایی که در سم حیوانات زندگی میکنند و میتوانند موجب بیماری شوند.
hoogaars
نوعی قایق سنتی که به طور خاص در هلند استفاده میشود.
hooye
نوشیدنی سنتی که معمولاً در میان مردم هلند محبوب است.
hooka
قلیان، وسیلهای برای کشیدن تنباکو که بخار آن با آب فیلتر میشود و معمولاً در جمعهای دوستانه استفاده میشود.
hookaroon
هاکارون، ابزاری که برای حمل و جابجایی چوبها به کار میرود و دارای یک سر قلاب مانند است.
hookas
قلیانها، جمع کلمه قلیان، که به چندین وسیله برای کشیدن تنباکو اشاره دارد.
hookcheck
بررسی قلاب، عملی است که قبل از شروع یک فعالیت، به خصوص در قایقرانی، برای اطمینان از ایمنی و آمادگی انجام میشود.
hookedness
وابستگی، حالتی است که شخص به چیزی مانند بازی یا رسانهها بسیار وابسته میشود.
hookedwise
به صورت وابسته یا مشتاق، حالتی که در آن فرد با علاقه و اشتیاق به کاری نزدیک میشود.
hookeys
هوکی، یک بازی ورزشی که با چوب و یک پینگ پنگ کوچک انجام میشود.
hookera
هوکیزن، کسی که بازی هوکی انجام میدهد.
hookerman
هوکیزن، کسی که بازی هوکی انجام میدهد.
hookheal
بهبود، به معنای بازگردانی سلامت فردی.
hookies
هوکیها، نوعی غذا، معمولاً شامل گوشت و سبزیجات.
hookish
هوکیوار، به معنای سبک یا رویکرد مشابه بازی هوکی.
hookland
هوکلند، یک مکان خیالی که معمولاً در ادبیات، داستانها و روایتها تصور میشود.
hookless
بدون قلاب، به ویژگی یا طراحی اشاره دارد که فاقد قلاب برای اتصال یا نگهداری است.
hooklet
هوکلت، قلاب کوچکی است که معمولاً در ماهیگیری برای گرفتن ماهیهای کوچک به کار میرود.
hooklets
هوکلتها، چندین قلاب کوچک که برای ماهیگیری مورد استفاده قرار میگیرند.
hooklike
شبیه قلاب، توصیفی برای چیزی که وضعیت یا شکلی شبیه به قلاب دارد.
hookmaker
سازنده قلاب، فردی که قلابها را برای انواع مختلف کاربردها میسازد.
hookmaking
ساخت قلاب، فرآیند ایجاد قلابها، معمولاً برای ماهیگیری یا دیگر فعالیتهای دستی.
hookman
مرد قلاب، شخصی که در استفاده از قلاب یا قلابهای مخصوص مهارت دارد.
hooknose
بینی قلابی، بینیای که به سمت پایین خم میشود و ظاهری مشخص دارد.
hooknoses
بینیهای قلابی، چندین بینی قلابی که ویژگیهای مشابه دارند.
hookshop
فروشگاه قلاب، فروشگاهی که قلاب و دیگر ملزومات مرتبط با آن را میفروشد.
hooksmith
قلابساز، فردی که قلابها را به صورت دستی میسازد و برای نیازهای خاص طراحی میکند.