inscroll
اسکرول به سمت پایین، به دنبال محتوای بیشتر در یک صفحه وب یا برنامه.
inscrolled
اسکرول کرده، به گذشته اشاره دارد به اقدام اسکرول کردن به سمت پایین.
inscrolling
در حال اسکرول، به عمل اسکرول کردن به سمت پایین اشاره دارد.
inscrolls
عمل اسکرول کردن، به معنی حرکت به سمت پایین برای مشاهده محتوا.
inscrutableness
ویژگی غیرقابل درک بودن، صفتی برای اشاره به عدم وضوح یا ابهام در فهم.
inscrutables
ناپیدا، غیرقابل فهم، به چیزی اطلاق میشود که دشوار است آن را درک یا تجزیه و تحلیل کرد.
inscrutably
به گونهای که دشوار است فهمید یا تشخیص داد، غیرقابل تجزیه و تحلیل.
insculp
حکاکی کردن یا نقش زدن روی یک سطح.
insculped
حکاکی شده، به معنای ایجاد طرح یا نگار بر روی یک سطح.
insculps
حکاکی میکند، به معنای ایجاد طراحی یا تصویر بر روی یک ماده.
insculpture
حکاکی، به عمل یا هنر ایجاد یک اثر سهبعدی روی سطح یک ماده مانند سنگ یا چوب اشاره دارد.
insculptured
حکاکی شده، به حالتی اطلاق میشود که در آن حکاکی بر روی یک سطح صورت گرفته است.
inscutcheon
شکلنما، المانی است که معمولاً بهعنوان نشان خانوادگی یا نماد استفاده میشود.
insea
در دریا، به وجود دریا و امواج مختص آبی اشاره دارد.
inseamer
دوختکار برشداده، به فردی اطلاق میشود که در دوخت و سرهمبندی قطعات پارچه تخصص دارد.
insearch
در جستجوی، به حالتی اطلاق میشود که فرد به دنبال چیزی خاص باشد.
insecable
غیرقابل نفوذ، به معنای چیزی که نمیتوان شکست یا تقسیم کرد.
insecta
Insecta، کلاس حشرات در زیستشناسی که شامل انوع مختلف حشرات است.
insectaria
Insectaria، جایی که حشرات مختلف نگهداری میشود، معمولاً به صورت نمایشگاهی.
insectean
حشرهسانان، به گونههایی از موجودات زنده اطلاق میشود که حشرات را شامل میشوند.
insected
آفتزده، به معنای وجود حشرات در یک گیاه یا جسم.
insecticidal
مربوط به حشرهکش، به مواد یا روشهایی اشاره دارد که برای کشتن حشرات طراحی شدهاند.
insecticidally
به طور حشرهکش، به روشی اشاره دارد که در آن مواد حشرهکش به کار میروند.
insectiferous
حشرهزا، به گیاهانی اشاره دارد که حشرات را جذب میکنند.
insectifuge
حشرهران، به موادی اشاره دارد که حشرات را دور میکنند اما آنها را نمیکشند.
insectine
حشرهای، به ویژگیها یا ویژگیهای مرتبط با حشرات اشاره دارد.
insection
اینسکشن به معنای بخش یا ناحیهای از محیط زیست است که در آن تجزیه و تحلیل و بررسی اکوسیستم انجام میشود.
insectival
اینسکتوال به ویژگیها و رفتارهای مربوط به حشرات اشاره دارد.
insectivory
حشرهخواری به معنای تغذیه از حشرات به عنوان منبع غذایی است.
insectlike
شبیه حشره، به ویژگیهایی اشاره دارد که شباهت به حشرات دارند.
insectmonger
حشرهفروش به فردی گفته میشود که حشرات را به عنوان کالا میفروشد.
insectologer
حشرهشناس به علمی مربوط به مطالعه و بررسی حشرات میپردازد.
insectology
حشرهشناسی، علم مطالعه حشرات و رفتار آنها.
insectologist
حشرهشناس شخصی است که به مطالعه حشرات و رفتار آنها میپردازد.
insectproof
حشرهمحافظ، موادی که در برابر حشرات مقاوم هستند.
insecurely
به طور غیر ایمن، به حالتی که امنیت کافی نداشته باشد.