irriguous
مربوط به آبیاری، به نواحی یا زمینهایی اشاره دارد که به طور منظم آبیاری میشوند.
irriguousness
وضعیت یا ویژگی خاصی که به آبیاری مربوط است، مانند دریافت آب کافی.
irrisible
غیرقابل پذیرش یا مضحک، به طوری که فرد نتواند خود را کنترل کند و بخندد.
irrision
تصویر یا منعکسکنندهای که مرز بین واقعیت و تخیل را میشکند.
irrisor
ایریزر، نوعی عضله صورت است که در کنترل حرکات و ابراز احساسات نقش دارد.
irrisory
بسیار ناچیز، کمارزش و به دردنخور.
irrisoridae
خانوادهای از موجودات زنده که شامل گونههای خاصی هستند.
irritableness
وضعیت یا ویژگی خاصی که موجب احساس تحریکپذیری میشود.
irritament
ناراحتی یا آزار؛ نشاندهنده حالتی از نارضایتی است که از یک عامل یا شرایط خاص ناشی میشود.
irritancy
آزاردهندگی یا حالت باعث ناراحتی؛ اشاره به چیزی دارد که موجب آزار یا نارضایتی میشود.
irritancies
چیزهایی که موجب آزار یا ناراحتی میشوند، بهویژه در یک محیط مشترک.
irritatedly
بهصورت آزاردهنده؛ نشان دهنده احساس خشم یا دلخوری در برخورد با یک وضعیت.
irritative
ایجادهی احساس آزار؛ به حالتی اشاره دارد که بهطور بالقوه باعث ناراحتی یا مشکلاتی در پوست یا بافت میشود.
irritativeness
ملایم، آزاردهنده؛ کیفیت اینکه شخص یا چیزی بتواند موجب خشم یا ناراحتی دیگران شود.
irritator
ایرریتاور، نوعی ارگانیسم یا عامل است که میتواند باعث تحریک و آزردگی در موجودات زنده شود.
irritatory
تحریککننده، به هر چیزی اطلاق میشود که باعث ایجاد احساس ناراحتی یا تحریک در بدن میگردد.
irrite
آزار، به معنای مزاحمت یا ناراحت کردن کسی است.
irritila
ایرریتیلا، اصطلاحی غیر رایج است که ممکن است معنای خاص خود را در برخی زمینهها داشته باشد.
irritomotile
ایرریتو موتیل، به حرکات ارگانیسمها در واکنش به محرکها اطلاق میشود.
irritomotility
ایرریتو موتیلیتی، به مکانیسم حرکتی قابل توجهی که بر اساس تحریکات صورت میگیرد، اشاره دارد.
irrogate
حقیر کردن به معنی آبیاری یا مرطوب کردن خاک برای تسهیل رشد گیاهان و محتوای آن است.
irrorate
آبیاری به معنی پاشیدن آب بر روی زمین یا گیاهان برای تأمین رطوبت است.
irrorated
آبیاری شده به معنی خاک یا گیاهی است که به تازگی آب پاشیده یا مرطوب شده است.
irroration
آبیاری به معنی فرایند آبیاری زمینها یا گیاهان است.
irrotationally
به طور غیر چرخشی به معنای حرکتی است که در آن هیچ چرخشی وجود ندارد.
irrubrical
غیر مقطعی به معنی عدم استفاده از بخشبندی است که در مستندات یا محتوا استفاده میشود.
irrugate
در کشاورزی، آبیاری به معنای فراهم کردن آب برای زمینهای زراعی است.
irrumation
عملی که در آن فرد به طور ویژهای دچار دخول دهانی میشود.
irruptible
به معنای غیرقابل شکست و مقاوم در برابر شکست.
irruption
ورود ناگهانی و بیخبر به یک مکان یا موقعیت.
irruptions
ورودهای ناگهانی و مکرر به یک مکان یا موقعیت.
irruptive
یک نوع رفتار یا ورودی که ناگهانی و غیرمنتظره است.
irruptively
به طرز ناگهانی، بهطور غیرمنتظره و ناگهانی وارد یا ظهور کردن.
irvin
ایروین، نامی که معمولاً به صورت مردانه استفاده میشود.
irving
ایروینگ، نامی که به عنوان نام خانوادگی یا نام شخصی استفاده میشود.
irvingesque
سبکی که به ایروینگ نسبت داده میشود، معمولاً به خاطر ویژگیهای خاص آن.
irvingiana
آثاری که به ایروینگ و آثارش مرتبط هستند.
irvingism
نظریه یا سبکی که به آثار ایروینگ و ویژگیهای آن مربوط میشود.