linearities
خطیها به ویژگیهای مختلف خطی بودن در ریاضیات یا علوم مرتبط اشاره دارند.
linearizable
قابل خطی شدن به این معناست که میتوان یک سیستم غیرخطی را طوری تبدیل کرد که همانند یک سیستم خطی عمل کند.
linearization
خطیسازی به فرآیند تبدیل یک تابع غیرخطی به یک تابع خطی برای سادگی محاسبات گفته میشود.
lineas
خطوط به مجموعهای از خطوط ساخته شده توسط هنرمند یا طراح جهت نشان دادن الهام اشاره دارد.
lineate
خطکشی کردن به معنای سازماندهی متن یا اشکالی به صورت خطی است تا راحتتر قابل خواندن باشد.
lineated
خطی، به معنای دارای خط یا خطوطی که به وضوح از هم جدا شدهاند.
lineatum
خطی، به گیاهانی اطلاق میشود که دارای نوارها یا خطوط مشخصی هستند.
lineature
خطنگاری، شیوهای از طراحی که در آن از خطوط استفاده میشود.
linebred
خطی، به حیواناتی یا گیاهانی اطلاق میشود که از یک خط ژنتیکی خاص پرورش یافتهاند.
linebreed
خطی پرورش دادن، به معنای انتخاب پرورش در یک خط خاص.
linebreeding
پرورش خطی، شیوهای از پرورش که هدف آن حفظ و تقویت ویژگیهای خاص است.
linecaster
خطانداختن، ابزاری در صنعت چاپ و تولید که به منظور ایجاد نوعهای خطدار استفاده میشود.
linecasting
فرآیند استفاده از تجهیزات خاص برای تولید نوع خط به صورت خطی و دقیق.
linecut
نوعی برش است که در مراحل تولید چاپ انجام میشود و به دقت بالای جزئیات کمک میکند.
linecuts
تعدادی برشها که به طور همزمان برای تولید تصاویری پیچیده استفاده میشوند.
linefeeds
علامت یا دستوری برای آغاز خط جدید در متون و اسناد الکترونیکی.
liney
سبک هنری یا طراحی که بر روی استفاده و تأکید بر خطوط تمرکز دارد.
lineiform
خطی، به شکل خط یا خطوط نازک و کشیده، به خصوص در توصیف اشکال در طبیعت یا هنر.
lineless
بدون خط، به خصوص در طراحی یا الگوها، اشاره به سادگی و تمایل به حذف جزئیات غیرضروری.
linelet
خط کوچک، نوعی خط یا نوار بسیار نازک، معمولاً در نقشهها یا طرحهای هنری.
linelike
شبیه خط، به خصوص در توصیف ویژگیهای بصری که نازک یا طولانی هستند.
linendrapers
فروشندگان پارچههای کتان، افرادی که در زمینه فروش پارچههای کتان تخصص دارند.
linene
لنین، نوعی پارچه که از الیاف کتان به دست میآید و معمولاً با کیفیت بالا و طبیعی است.
linener
لیننر، نوعی پارچه سبک و خنک که معمولاً در لباسهای تابستانی استفاده میشود.
linenette
لیننت، نوعی پارچه نرم و زیبا که معمولاً برای پوششهای خانگی استفاده میشود.
lineny
لیننی، توصیفی برای بافتی که شبیه به پارچه لینن است.
linenize
به کار بردن یا استفاده از پارچه لینن برای بهبود کیفیت یا ظاهر.
linenizer
دستگاه یا ابزاری که به پردازش و آمادهسازی پارچه لینن کمک میکند.
linenman
شخصی که مسئولیت تأمین و نگهداری پارچههای لینن را بر عهده دارد.
linenumber
شماره خط، عددی که مشخصکننده موقعیت یک خط خاص در متون یا صفحههایی است.
linenumbers
شمارههای خط، اعدادی که برای مشخص کردن موقعیتهای خاص در متن یا صفحهها استفاده میشوند.
lineocircular
خط دایرهای، الگویی هندسی که در آن خطوط به صورت دایرهای شکل گرفتهاند.
lineograph
لینوگراف، یک تکنیک چاپ که در آن خطوط برای ایجاد تصاویر استفاده میشوند.
lineolate
خطدار، به ویژه در مورد برگها و اشکال گیاهی که دارای خطوط میباشند.
lineolated
خطدار، در مورد موجوداتی که دارای خطوط مشخصی هستند، بهخصوص در پرندگان.
lineprinter
چاپگر خطی، دستگاهی که برای چاپ متن یا تصویر به صورت خطی طراحی شده و میتواند سرعت بالایی در چاپ داشته باشد.
linerange
محدوده خطوط، نوعی شناسه یا دسته بندی برای نشان دادن گروهی از محصولات با ویژگیهای مشابه است.
linerless
برچسب بدون پوشش، برچسبی است که فاقد کاغذ پشتی است و به کاهش زبالههای تولیدی کمک میکند.
linesides
کنارهای خط به نواحی نزدیک به خط تولید اطلاق میشود که برای سازماندهی و ایمنی استفاده میشود.
linet
لاینیت، واحد اندازهگیری در ارتباطات به منظور توصیف ظرفیت یا عملکرد سیگنال است.