noncorrective
غیر اصلاحی به معنای عدم اصلاح یا تغییر در یک وضعیت یا نظر، بدون اینکه به دنبال بهبود آن باشد.
noncorrectively
به شیوهای که اصلاح یا بهبود صورت نمیگیرد، و عموماً با رویکردی باز و غیر قاعدهگرا همراه است.
noncorrelating
غیر همبسته به معنای عدم ارتباط یا وابستگی بین دو یا چند عامل یا مجموعه داده.
noncorrelation
عدم همبستگی به حالتی اشاره دارد که در آن دو یا چند عامل هیچ گونه وابستگی یا رابطه آماری قابل ملاحظهای ندارند.
noncorrelative
غیر همبسته به وضعیتی اشاره دارد که بین دو یا چند مفهوم، متغیر یا داده هیچ ارتباطی وجود ندارد.
noncorrelatively
به شیوهای که در آن هیچ گونه رابطهای بین دادهها یا مفاهیم وجود نداشته باشد.
noncorrespondent
غیر همپاسخنده، فردی که در یک مکالمه یا گفتگو پاسخ نمیدهد یا ارتباط برقرار نمیکند.
noncorroborating
غیر تأییدی، شواهد یا اطلاعاتی که تأییدکننده یک ادعا یا واقعیت نیستند.
noncorroboration
عدم تأیید، عدم فراهم کردن شواهد یا اطلاعاتی که تأییدکننده یک واقعیت باشد.
noncorroborative
به معنای عدم تأیید یا تأیید نکردن، به خصوص در زمینه شواهد یا اطلاعات.
noncorrodible
به معنای عدم امکان زوال یا خوردگی، به ویژه در مواد و مصالح.
noncorroding
به معنای عدم خوردگی یا زنگ زدگی، به ویژه در زمینه مواد و پوششها.
noncorrosive
به معنای عدم آسیب رساندن یا خورندگی به مواد، به ویژه هنگام استفاده.
noncorrosively
غیرخوردگی، به معنای مقاوم در برابر خوردگی و آسیب ناشی از مواد شیمیایی.
noncorrupt
غیرفساد، اشاره به عدم وجود فساد یا اخلاقیات نادرست.
noncorruptibleness
غیر فسادپذیری به معنای عدم قابلیت فساد یا تحت تأثیر قرار گرفتن به وسیلهٔ منافع ناپسند است.
noncorruptibly
بهطور غیر فسادپذیر یعنی به گونهای که تحت تأثیر فساد قرار نگیرد.
noncorruption
غیر فساد به معنای عدم وجود فساد و تأثیرات منفی آن است.
noncorruptive
غیر فسادآور به معنای آن است که چیزی موجب فساد نمیشود.
noncorruptly
بهطور غیر فسادآور یعنی بدون دخالت فساد یا منافع ناپسند.
noncorruptness
غیر فاسد بودن به معنای داشتن صداقت و شفافیت در عملکرد است.
noncortical
غیرقشری به بخشهایی از مغز اشاره دارد که شامل قشر مغز نمیشود و معمولاً به عملکردهای زیرین مرتبط است.
noncortically
به روشی اشاره دارد که در آن عملکردهای مغز از قشر مغز تأثیر نمیپذیرند.
noncosmic
به موضوعاتی اشاره دارد که به جهان و کیهان مربوط نمیشود.
noncosmically
به شیوهای اشاره دارد که با کیهان و عناصر کلان آن در ارتباط نیست.
noncosmopolitan
به فرهنگی اشاره دارد که تحت تأثیر فرهنگهای جهانی و بینالمللی نیست.
noncosmopolitanism
غیرکوسیپولیتنیسم به عدم ارتباط با فرهنگها و ایدههای جهانی اشاره دارد.
noncosmopolite
غیرجهانی به شخصی اطلاق میشود که با فرهنگهای مختلف آشنا نیست و در یک محیط محدود زندگی میکند.
noncosmopolitism
غیرجهانیگرایی به رویکرد یا فلسفهای نانجام میشود که از تعامل با سایر فرهنگها جلوگیری میکند.
noncostraight
غیرمستقیم به مسیری اطلاق میشود که صاف یا مستقیم نیست.
noncotyledonal
غیرکوتیلهای به گیاهانی اطلاق میشود که دارای اولین برگهای جوان نیستند.