obfuscator
مخفی‌کننده، ابزاری که برای پیچیده کردن یا نامفهوم کردن اطلاعات طراحی شده است.
obfuscatory
مبهم، متنی یا زبانی که فهم آن دشوار است و عمدتاً به‌منظور پیچیده کردن اطلاعات ارائه می‌شود.
obfuscators
ابزارهایی که به‌منظور ایجاد ابهام یا پیچیدگی در کد برنامه‌نویسی استفاده می‌شوند.
obfuscity
ابهام یا مبهم بودن، به‌ویژه در متن یا کلام که باعث سردرگمی می‌شود.
obfuscous
مبهم، به‌ویژه در ارتباطات یا دستورات که فهم آنها دشوار است.
obfusk
پنهان کردن یا پیچیده کردن اطلاعات به‌گونه‌ای که دیگران نتوانند به راحتی آن را درک کنند.
obia
ترس شدید و غیرمنطقی از یک چیز یا وضعیت خاص.
obias
obias به نوعی رفتار خاص اشاره دارد که ممکن است در زمینه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی مشاهده شود.
obidicut
obidicut یک روش خاص در نجاری است که به برش‌های دقیق و هماهنگ اشاره دارد.
obiism
obiism به معنای تأکید بر اهمیت هویت فرهنگی و اجتماعی در میان جوامع مختلف است.
obiisms
obiisms به مجموعه‌ای از باورها و ارزش‌های فرهنگی اشاره دارد که در جوامع مختلف گسترش یافته‌اند.
obiit
obiit به عمل فوت کردن یا از دست دادن فردی اشاره دارد، اغلب در متون رسمی و تاریخی.
obispo
obispo به معنای اسقف با رتبه بالا است که در سازمان‌های دینی نقش کلیدی دارد.
obital
اوبیتال، مربوط به یا مرتبط با نوعی مکانیک یا ساختار خاص در حرکت یا علم.
obitual
اوبیوتال، مربوط به آئین‌های خاص و عادات روزمره افراد یا گروه‌ها.
obituarian
اوبیوتاریان، نویسنده یا شخصی که دربارهٔ مرگ و بیوگرافی افراد می‌نویسد.
obituarily
اوبیوتالی، به شکلی که به مرگ یا جانباختن شخصی اشاره می‌کند.
obituarist
اوبیوتاریست، شخصی که به نوشتن مطالب دربارهٔ جانباختگان می‌پردازد.
obituarize
اوبیوتار کردن، به معنای نوشتن یا ضبط یادداشتی دربارهٔ شخصی که درگذشته است.
obj
obj یا شیء، معادل یک موجودیت در برنامه‌نویسی است که می‌تواند داده‌ها و توابع را در خود جای دهد.
objectable
قابل اعتراض، به معنای آن است که عمل یا رفتار خاصی می‌تواند مورد انتقاد قرار گیرد.
objectant
مخالف، به فردی اطلاق می‌شود که در برابر یک پیشنهاد یا عمل خاصی اعتراض دارد.
objectation
اعتراض، به معنای ابراز نارضایتی یا مخالفت رسمی نسبت به یک موضوع خاص است.
objectative
عینی، به معنای دیدگاه یا نگرش بدون سوگیری یا احساسات است.
objectee
هدف، به فردی اطلاق می‌شود که در برابر انتقادات یا نظرات دیگران قرار دارد.
objecter
اعتراض‌کننده، فردی که در برابر عارضه یا موقعیت خاصی اظهار نگرانی یا مخالفت می‌کند.
objecthood
شیءگرایی، کیفیت یا حالت بودن به عنوان یک شیء.
objectionability
اعتراض‌پذیری، قابلیت یا حالت قبول کردن یا قابل اعتراض بودن.
objectionableness
اعتراض‌پذیری، کیفیت یا حالت قابل اعتراض بودن.
objectionably
به طور قابل اعتراض، به گونه‌ای که موجب اعتراض و نارضایتی شود.
objectional
قابل اعتراض، به گونه‌ای که موجب مخالفت یا عدم رضایت شود.
objectioner
اعتراض‌کننده به فردی اطلاق می‌شود که در برابر یک تصمیم یا پیشنهاد، اعتراض یا انتقاد می‌کند.
objectionist
اعتراض‌کننده به فردی اشاره دارد که به طور مکرر یا جدی به مباحث یا اقدام‌ها اعتراض می‌کند.
objectival
شیء‌انگاری به جنبه‌ای از زبان اشاره دارد که به شیء یا هدفی مشخص مربوط می‌شود.
objectivate
شیء‌انگاری به عمل تبدیل کردن احساسات یا مفاهیم انتزاعی به صورت عینی و ملموس اشاره دارد.
objectivated
شیء‌انگار شده به وضعیتی اشاره دارد که مفاهیم یا اهداف به صورت عینی و مشخص مطرح شده‌اند.
objectivating
شیء‌انگاری به فرایند تبدیل مفاهیم به شکل عینی و ملموس اشاره دارد.
objectivation
عینی‌سازی، به فرآیند تبدیل احساسات و تجربیات شخصی به اشیاء یا مفاهیم قابل مشاهده و تحلیل اشاره دارد.
objectiveness
بی‌طرفی، عدم قضاوت بر اساس احساسات شخصی و بررسی موضوعات به صورت خنثی و منطقی است.
objectivist
عینی‌گرا، فردی است که بر اساس فلسفه عینی‌گرایی عمل می‌کند و به ارزش‌های فردیت و منطقی بودن اهمیت می‌دهد.