parabien
پارابین، نوعی ماده شیمیایی است که بهعنوان نگهدارنده در صنایع آرایشی و غذایی استفاده میشود.
parabiotic
پارابیوتیک، مربوط به تعاملات بین موجودات زنده یا سیستمهای بیولوژیکی است.
parabiotically
بهطور پارابیوتیک، به معنای بررسی یا تعامل موجودات زنده بهصورت وابسته و مرتبط با یکدیگر است.
parablast
پارابلاست، به لایهای از سلولها در دوران جنینی اشاره دارد که در فرایندهای خاصی نقش دارد.
parablastic
نوعی ساختار یا شکل که در آن الگوهای بزرگ، شبیه به پارابل (یا هذلولی) وجود دارد.
parabled
به داستانهایی گفته میشود که حاوی یک پیام اخلاقی یا آموزشی هستند.
parablepsy
پدیدهای که به تأثیر داستانهای پارابلی بر تفکر و تفسیر اشاره دارد.
parablepsia
حالت یا نگرشی که فرد بهطور مداوم داستانهای آموزنده را در زندگی واقعی میبیند.
parablepsis
حالت یا تجربه درک درسهای یادگیری از تجارب شخصی یا اجتماعی.
parableptic
به نکته یا وضعیت خاصی اشاره دارد که در آن فرد از داستانهای پارابلی برای تجزیه و تحلیل استفاده میکند.
parabling
نظمدهی یا قالببندی یک داستان یا ایده به گونهای که قابل فهم باشد.
parabole
داستانی که به منظور انتقال درس یا پیام اخلاقی بیان میشود.
parabolicalism
مکتب فکری یا روشی که بر اساس استفاده از هذلولیها برای بیان مفاهیم است.
parabolicness
پارابولیک بودن به معنای ویژگی یا حالت داشتن شکل یا منحنیای شبیه به یک پارابولا است.
parabolise
برای شکل دادن یا تطبیق به حالت پارابولیک.
parabolist
فردی که به مطالعه و تحقیق در مورد اشکال پارابولیک میپردازد.
parabolization
پرابولیزاسیون، فرآیند تبدیل یا تغییر یک شکل یا دادهها به فرم یک پارابولا یا حالت مشابه، بهویژه در ریاضیات و علوم.
parabolize
پرابولیزه کردن، عمل تغییر یک شکل یا داده به طور خاص به شکلی که مانند یک پارابولا باشد.
parabolized
پرابولیزهشده، وصف چیزی که به صورت پارابولا درآمده است، خصوصاً در ارتباط با دادهها یا اشکال.
parabolizer
پرابولیزر، ابزاری که برای تبدیل یا اصلاح دادهها و اشکال به حالت پارابولیک استفاده میشود.
parabolizing
پرابولیزه کردن، عمل تغییر شکل یا داده به حالت پارابولیک.
paraboloidal
پارابولوییدال، توصیف شکلی که مشابه یا مرتبط با یک پارابولا باشد.
parabomb
پارابمب، نوع خاصی از بمب که برای ایجاد الگوی خاصی از انفجار طراحی شده است.
parabotulism
پارابوتولیسم نوعی مسمومیت غذایی که ناشی از سم خاصی به نام توکسین بوتولین است.
parabrake
پارابریک، وسیلهای که برای کاهش سرعت وسیله نقلیه به کار میرود.
parabranchia
پارابرانشیا، ساختارهای تنفسی در ماهیها که به تبادل گازها در آب کمک میکند.
parabranchial
پارابرانشیال، مربوط به ساختارهایی که به تنفس در آبزیان کمک میکنند.
parabranchiate
پارابرانشیا، به موجوداتی اطلاق میشود که دارای ساختارهای خاص تنفسی هستند.
parabulia
پارابولیا به نوعی اختلال گفتاری اطلاق میشود که در آن فرد دارای الگوی گفتاری غیرعادی است.
parabulic
پارابولیک به یک شکل یا منحنی خاص اطلاق میشود که شبیه به یک زانو است و در ریاضیات کاربرد دارد.
paracanthosis
پاراکانتوز به ضخیم شدن لایه خارجی پوست گفته میشود که ممکن است در بیماریهای مختلف پوست مشاهده شود.
paracarmine
پاراکارمین یک رنگ است که در رنگآمیزی بیولوژیکی کاربرد دارد و به شفافسازی نمونههای بافت کمک میکند.
paracasein
پاراکازئین نوعی پروتئین است که به طور عمده در فرآوردههای لبنی موجود است و در فرآیند پنیرسازی اهمیت دارد.
paracaseinate
پاراکازئینات نوعی ترکیب شیمیایی است که از راه واکنش کازئین با اسید به دست میآید.