paradidym
پارادیدیم، اصطلاحی علمی که به ساختارهایی در بیولوژی اشاره دارد.
paradidymal
پارادیدیمال، صفتی که به ویژگیهای مربوط به پارادیدیم اشاره دارد.
paradidymis
پارادیدیمیس، ساختاری رتبهای در بیولوژی تولید مثل است.
paradigmatical
پارادایماتیک، صفتی برای توصیف اصول یا الگوهای عمیق در تفکر یا نظریهها.
paradigmatically
با الگو یا چارچوب خاصی، بهویژه در زمینههای علمی و تحقیقاتی، به صورت سیستماتیک و منسجم به موضوعی پرداخته میشود.
paradigmatize
به نمایشی سیستماتیک و نمونهای از یک موضوع یا مفهوم به منظور فهم بهتر تبدیل کردن.
paradingly
با افتخار و به طرز نمایشی و خودنما، به ویژه در نمایش یا جلب توجه.
paradiplomatic
به مسائل دیپلماتیک در سطح محلی یا منطقهای اشاره دارد که توسط دولتهای محلی انجام میشود.
paradisaic
بهشتی، شبیه به بهشت، توصیف مکان یا حالتی بسیار زیبا و آرامشبخش.
paradisally
بهصورت بهشتی، به معنای فوقالعاده زیبا و دلچسب.
paradisea
جنس گیاهانی که عمدتاً در مناطق گرمسیری یافت میشوند.
paradisean
مربوط به بهشت، به معنای زیبا و خوشایند.
paradiseidae
خانوادهای از پرندگان که معمولاً در مناطق گرمسیری زندگی میکنند.
paradiseinae
زیرخانوادهای از پرندگان معروف به نمایشهای پیچیده.
paradisia
یک گیاه از جنس گیاهان دیگر که در اکوسیستمهای خاص رشد میکند.
paradisiac
بهشتی، وصفی برای مکان یا وضعیتی که بسیار زیبا و آرامشبخش است.
paradisiacally
به طور بهشتی، به گونهای که چیزی بهشتی یا بسیار زیبا به نظر برسد.
paradisial
بهشتی، توصیفی برای مکانهایی که به طرز فوقالعادهای زیبا و دلپذیر هستند.
paradisian
بهشتی، به چیزی یا جایی که به زیبایی بهشت شبیه است اشاره دارد.
paradisic
بهشتی، اشاره به ویژگیهای بهشت به معنای زیبایی و آرامش.
parado
بیحرکت، خاموش، به حالت سکون یا عدم فعالیت اشاره میکند.
paradoctor
پارادوکتور، اصطلاحی است که به پزشکان یا مفاهیمی اطلاق میشود که در آنها روشهای پزشکی متعارف به چالش کشیده میشود.
paradoxal
پارادوکسال به موضوعات یا موقعیتهایی اطلاق میشود که ظاهراً متناقض هستند اما حقیقت دارند.
paradoxer
پارادوکسنگر، فردی است که به مسائل به صورت غیرمعمول و از زوایای متفاوت مینگرد.
paradoxy
پارادوکس، وضعیت یا مفهوم غیرمعمولی است که منطق را به چالش میکشد.
paradoxial
پارادوکسال به صفات یا ویژگیهایی اطلاق میشود که به طور همزمان متضاد هستند.
paradoxic
پارادوکسیک، به چیزی اشاره دارد که ویژگیهای متضاد را در خود دارد.
paradoxicalism
پارادوکسالیسم، نظریهای که بر این باور است که برخی از ایدهها یا وضعیتها ممکن است با یکدیگر تضاد داشته باشند.
paradoxicality
پارادوکسالیته، ویژگی یا حالت وجود پارادوکسها در یک نظریه یا وضعیت.
paradoxicalness
پارادوکسالیته، خصوصیت یا کیفیتی که نشاندهندهٔ تضاد در یک مفهوم یا ایده است.
paradoxician
پارادوکسیکان، فردی که به مطالعه و بررسی پارادوکسها و تناقضات میپردازد.
paradoxides
پارادوکسیدها، گروهی از موجودات منقرض شده در دوران فسیل هستند.
paradoxidian
پارادوکسیدیان، افرادی که به بررسی دیدگاههای پارادوکسیکال و چالشبرانگیز میپردازند.
paradoxism
پارادوکسیم، نظریهای است که بر تضادها و تناقضات تمرکز دارد و به بررسی و تحلیل آنها میپردازد.
paradoxist
پارادوکسست به شخصی اطلاق میشود که به بررسی و به چالش کشیدن تناقضها و ایدههای متناقض میپردازد.
paradoxographer
پارادوکسنگار به کسی گفته میشود که تناقضات را در نوشتهها و آثار ادبی ثبت و ثبت میکند.
paradoxographical
پارادوکسنگاری به شیوهای از مطالعه و تحلیل اشاره دارد که به بررسی تناقضات و پیچیدگیها میپردازد.
paradoxology
پارادوکسشناسی به علمی اشاره دارد که به بررسی و تحلیل تناقضات و مسائل پیچیده میپردازد.
paradoxure
پارادوکسور به بیانی گفته میشود که در ظاهر متناقض به نظر میرسد و به تفکر عمیقتری نیاز دارد.