praetorium
پرایتوریوم به ساختمان یا محلی اشاره دارد که در آن فرماندهان ارتش یا مقامات رومی زندگی و کار می‌کنند.
praetorship
پرایتورشیپ به مقام ریاست قانون‌گذاری در روم باستان اشاره دارد که وظایف قضائی و مدیریتی داشت.
praezygapophysis
پره‌زیگاپوفیسیس به بخشی از استخوان مهره‌ها اطلاق می‌شود که در اتصال مهره‌ها به یکدیگر نقش دارد.
pragmarize
عملی‌سازی به معنای ایجاد و به اجرا گذاشتن استراتژی‌ها و برنامه‌ها به شکل عملی و مفید است.
pragmat
پرگماتیسم به رویکردی در تفکر و عمل اشاره دارد که بر اساس منافع عملی و واقعی عمل می‌کند.
pragmatica
پرگماتیکا به معنای مطالعه روش‌های عملی و کاربردی در زندگی و نظریه‌های اجتماعی است.
pragmatical
پرگماتیکال به معنای در نظر گرفتن جنبه‌های عملی و منطقی در تصمیم‌گیری و رفتار است.
pragmaticality
عمل‌گرایی به معنای وجود و انطباق با عملگرایی و جنبه‌های عملی در ارتباطات و رفتارهاست.
pragmaticalness
عمل‌گرایی به معنای ویژگی و کیفیت عملگرایی در تفکر و رفتار است.
pragmaticism
پرگماتیسیسم به معنای فلسفه‌ای است که تأکید زیادی بر تأثیرات عملی و مفید ایده‌ها دارد.
pragmaticist
عمل‌گرا به معنای شخصی است که در تصمیم‌گیری‌ها و حل مسئله، بر اساس عملگرایی و جنبه‌های عملی عمل می‌کند.
pragmatistic
عمل‌گرایی، به معناى رویکرد به مسائل که بر اساس عواقب عملی و مفید توجیه می‌شود.
pragmatize
عملی‌سازی، تبدیل نظریه‌ها یا برنامه‌ها به عمل و اقدامات عملی.
pragmatizer
عمل‌گرا، فردی که به اصول عمل‌گرایی پایبند است و بر حل مسائل عملی تمرکز دارد.
prague
پراگ، پایتخت جمهوری چک، که به خاطر فرهنگ و تاریخ غنی‌اش مشهور است.
praham
پراهام، نامی که معمولاً کمیاب است و ممکن است با معانی یا میراث فرهنگی خاصی همراه باشد.
prahm
پراهام، ممکن است به عنوان یک نام یا اصطلاح فرهنگی استفاده شود.
praya
پرایا به نوارهای ساحلی زیبا و طبیعی در اطراف دریا اطلاق می‌شود که معمولاً برای تفریح و استراحت استفاده می‌شود.
prayable
قابل دعا کردن به معنای وجود شرایط یا لحظاتی است که مناسب برای دعا و نیایش به نظر می‌رسند.
prayerfully
به معنای انجام کاری با حالت دعا و با تفکر عمیق است.
prayerfulness
دعای سرشار از احساس است که نشان‌دهنده عمق روحانی و آرامش است.
prayerless
حالت زندگی که در آن دعا و نیایش وجود ندارد.
prayerlessly
به معنای انجام کاری بدون دعا و نیایش است.
prayerlessness
عدم برقراری ارتباط با خدا از طریق دعا و نیایش، به معنای نادیده گرفتن یا ترک کردن دعا.
prayermaker
شخصی که دعا می‌سازد یا دعا را می‌نویسد، معمولاً در زمینه‌های مذهبی و معنوی.
prayermaking
فرایند یا عمل خلق دعا، شامل نوشتن یا گفتن دعاها.
prayerwise
از نظر دعا و نیایش، به معنای توجه به دعا در عملکردها و تصمیم‌گیری‌ها.
prayful
خصوصیت یا حالت فردی که در دعا و نیایش متمرکز است.
prayingly
به شیوه‌ای که نشان‌دهنده دعا یا نیایش باشد.
prayingwise
حکمت یا دروس معنوی که از دعا و نیایش ناشی می‌شود.
prairiecraft
مهارت‌ها و تکنیک‌هایی که به طور خاص برای زندگی در دشت‌ها طراحی شده است.
prairied
مربوط به دشت‌ها یا سرزمینی که عمدتاً دارای دشت‌های وسیع است.
prairiedom
حالت یا ویژگی دشت‌ها و سرزمین‌های باز و علفی.
prairielike
شبیه به دشت، معمولاً توصیف زمین‌های باز و علفی.
prairieweed
نوعی گیاه که معمولاً در دشت‌ها رشد می‌کند و ممکن است خواص خاصی داشته باشد.
prairillon
پرایرلون، نوعی دشت کوچک و خاص است که به طور معمول در زیستگاه‌های خاصی یافت می‌شود.
praisable
قابل ستایش، به معنای شایسته تقدیر و تعریف.
praisableness
قابل ستایش بودن، ویژگی یا حالتی که عمل یا رفتار را شایسته تقدیر می‌سازد.
praisably
به شکل قابل ستایش، به گونه‌ای که شایسته تقدیر باشد.
praiseful
ستایشی، توصیفی که نشان‌دهنده ستایش باشد.