reoperate
دوباره عمل کردن، به عمل جراحی مجدد یک بیمار اشاره دارد.
reoperated
عمل جراحی مجددی که قبلاً روی یک بیمار انجام شده است.
reoperating
در حال عمل جراحی مجدد بر روی یک بیمار میباشد.
reoperation
عمل جراحی مجدد، عمل جراحی که برای رفع مشکل یا بهبود وضعیت بیمار انجام میشود.
reophore
رئوفور، واژهای که به حامل اطلاعات در فرایندها اشاره دارد.
reoppose
دوباره مخالف شدن با یک طرح یا پیشنهاد.
reopposed
دوباره مخالفت کردن، زمانی که تصمیم یا پیشنهادی در گذشته با مخالفت مواجه شده و اکنون دوباره مورد مخالفت قرار میگیرد.
reopposes
دوباره مخالفت کردن، وقتی که شخصی در شرایط جدید به چیزی که قبلاً مخالفت کرده است، دوباره اعتراض میکند.
reopposing
دوباره مخالفت کردن، در حالتی که عمل مخالفت با یک پیشنهاد یا قانون در حال حاضر انجام میشود.
reopposition
مخالفت دوباره، اشاره دارد به حالتی که یک مخالفت قبلی دوباره زنده میشود.
reoppress
دوباره سرکوب کردن، به معنای اعمال فشار یا کنترل بر روی گروهی از افراد، به ویژه در زمینه سیاسی.
reoppression
سرکوب مجدد، به حالتی اشاره دارد که در آن فشار یا کنترل دوباره بر روی گروهی اعمال میشود.
reorchestrate
دوباره تنظیم کردن قطعهای از موسیقی، به ویژه تغییر در ساختار یا سازبندی آن.
reorchestrated
فرم گذشته فعل دوباره تنظیم کردن، به معنای این که یک قطعه موسیقی یک بار دیگر تنظیم شده است.
reorchestrating
فرم حال استمراری فعل دوباره تنظیم کردن که نشان میدهد تنظیم در حال انجام است.
reorchestration
عمل دوباره تنظیم کردن موسیقی، به ویژه تغییر در ساختار یا سازبندی آن.
reordain
دوباره تعیین کردن یا نظم دادن به چیزی، به ویژه در زمینه سازمان یا روندها.
reordained
فرم گذشته فعل دوباره تعیین کردن، نشان دهنده این است که چیزی دوباره نظم یافته است.
reordaining
تجدید عرض ارادت و تقدیم مقام به کسی به عنوان وزیر یا مقام مذهبی.
reordains
از نو ترتیب دادن و تنظیم کردن یا احیا کردن.
reordinate
دوباره ترتیب دادن و سازماندهی کردن چیزها به شیوهای جدید.
reordination
عمل یا فرآیند دوباره منصوب کردن یا تجدید نامنویسی.
reorganiser
شخصی که مسئول بازسازی و تغییر در ساختار یا سازمان است.
reorganizationist
شخصی که به تغییر ساختار یا سازماندهی مجدد یک نهاد پرداخته و بر آن تاکید دارد.
reorganizer
شخصی که به بازچینی و نظمدهی مجدد فعالیتها یا فرآیندها میپردازد.
reorganizers
افرادی که اقدام به بازچینی و نظمدهی مجدد فعالیتها میکنند.
reoutfit
تجهیز دوباره یا تغییر و بهروز کردن تجهیزات یا لباس.
reoutfitted
تغییر و بهروز کردن تجهیزات یا لباسها به شکل مجدد.
reoutfitting
بازسازی به معنای تغییر یا بهروز کردن تجهیزات، چیزی که قبلاً وجود داشت.
reoutline
طراحی مجدد خطوط اصلی یا کلی چیزی، بهطور خاص برای بهبود یا تغییر آن.
reoutlined
به معنای طراحی مجدد خطوط کلی، که معمولاً پس از بهروزرسانیها یا نظرات انجام میشود.
reoutlining
عمل طراحی مجدد خطوط کلی، برای بهبود ساختار یا شفافیت.
reoutput
تولید دوباره یا بهروز شده اطلاعات یا دادهها.
reoutrage
به معنای برانگیختن دوباره احساس خشم یا نارضایتی در مورد یک موضوع.
reovercharge
شارژ کردن بیش از حد، به وضعیتی اطلاق میشود که یک وسیله الکتریکی انرژی بیشتری از حد نیاز خود دریافت میکند.
reoverflow
سرریز شدن دوباره، به حالتی اشاره دارد که مایعات از ظرف یا محلی که قرار است نگهداری شود، خارج میشود.
reovertake
سبقت گرفتن دوباره، به وضعیتی اطلاق میشود که یک خودرو یا وسیله نقلیه تلاش میکند تا از وسیله نقلیه دیگری که قبلاً آن را رد کرده است، سبقت بگیرد.
reoverwork
کار کردن بیش از حد دوباره، به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل فشار کاری یا استرس، بیشتر از آنچه که باید کار میکند.