resummon
دوباره احضار کردن، به معنای احضار چیزی یا کسی که قبلاً احضار شده است.
resummonable
قابلیت احضار مجدد، به این معناست که چیزی که از بین رفته میتواند دوباره احضار شود.
resummoned
دوباره احضار شدن، به معنای احضار مجدد موجود یا روحی که قبلاً احضار شده است.
resummoning
احضار مجدد به فرآیند یا عمل احضار کردن چیزی که قبلاً وجود داشته است.
resummons
دوباره احضار کردن، به عمل احضار دوباره اشاره دارد.
resumptively
به صورت فرضی، به معنی در نظر گرفتن یا فرض کردن چیزی.
resun
دوباره آغاز کردن، به معنای شروع دوباره چیزی که قبلاً رها شده است.
resup
دوباره تأمین کردن یا پر کردن منابع، مانند غذا یا تجهیزات.
resuperheat
دوباره بیش از حد داغ کردن یک ماده، مانند مایع یا غذا.
resupervise
دوباره نظارت کردن بر کاری یا افرادی به منظور کنترل و مدیریت.
resupinated
دوباره و به صورت چرخش یا در زاویه مناسب قرار دادن.
resupination
عمل دوباره قرار دادن یا چرخاندن، به ویژه در گیاهشناسی.
resupport
دوباره حمایت کردن، به معنای ارائهی حمایت یا پشتیبانی مجدد به یک پروژه، ایده یا تصمیم.
resuppose
دوباره فرض کردن، به معنای بازبینی یا تجدید نظر در فرضیات قبلی.
resupposition
دوباره فرض کردن، به معنای فرض مجدد یک پیشفرض یا اصل در بحث.
resuppress
دوباره سرکوب کردن، به معنای محدود کردن یا کنترل مجدد یک فعالیت یا رفتار.
resuppression
دوباره سرکوبی، به معنای این که مجدداً آزادیها یا حقوقی محدود شود.
resurgam
عبارت لاتین که به معنای برخاستن دوباره است، اشاره به امید و تجدید حیات دارد.
resurge
دوباره به وجود آمدن، به طور معمول به رشد دوباره یا بهبودی اشاره دارد.
resurged
دوباره به حالت اولیه یا وضعیتی مثبت بازگشتن، معمولاً پس از یک دوره کاهش یا افت.
resurgency
وضعیتی که در آن چیزی دوباره به وجود میآید یا به قدرت قبلی خود بازمیگردد.
resurges
دوباره به اوج یا حالت فعال رسیدن، به ویژه پس از یک دوره عدم فعالیت.
resurging
به حالت فعال و نوین یا قدرتمند رسیدن مجدد.
resurprise
دوباره تبدیل به غافلگیری شدن، ایجاد شگفتی مجدد در یک موقعیت.
resurrectible
قابل احیاء، اشاره به چیزی که میتواند دوباره به وجود آید یا زنده شود.
resurrectional
مربوط به قیامت یا احیای دوباره، معمولاً در زمینههای مذهبی.
resurrectioning
عمل احیا یا بازگرداندن چیزی به حالت قبلی، معمولاً در زمینههای فرهنگی یا اجتماعی.
resurrectionism
یک فلسفه یا باور که به احیاء و بازگرداندن به زندگی اعتقاد دارد.
resurrectionist
مؤمنی که به زنده کردن مردگان از طریق روشهای غیرمعمول اعتقاد دارد و معمولاً به کارهای غیرقانونی مرتبط است.
resurrectionize
احیا کردن یا زنده کردن دوباره یک موجود یا گونه که دیگر存在 ندارد.
resurrective
مربوط به احیا کردن یا زنده کردن دوباره، به خصوص در زمینههای روحانی یا مذهبی.
resurrector
شخص یا موجودی که توان زنده کردن چیزی به موقعیت اصلیاش را دارد.
resurrectors
افرادی که به احیا کردن یا زنده کردن موجودات یا اشیاء میپردازند.
resurrender
بازگرداندن یا واگذاری دوباره چیزی که قبلاً به دست آمده بود.
resurround
دوباره احاطه کردن، به معنای احاطه کردن دوباره یک منطقه یا مکان.
resuscitable
قابل احیا، به معنای اینکه ممکن است زندگی فردی به کمکهای پزشکی برگردد.
resuscitant
احیاگر، مادهای که برای احیای افراد در موارد اورژانسی به کار میرود.