sputumous
اکنون به معنای دارای خلط، معمولاً در زمینه پزشکی.
sqd
مخفف عبارت مربع در ریاضیات و دیگر زمینهها.
sqq
sqq، مخفف یک اصطلاح یا کلمه خاص است که ممکن است بسته به زمینههای مختلف معنای متفاوتی داشته باشد.
sqrt
جذر، عمل یافتن عددی است که وقتی خود را ضرب کنیم، عدد دیگری را تولید میکند.
squabash
squabash، یک نوع جشن یا رویداد اجتماعی است که معمولاً با نشاط و شادی همراه است.
squabasher
squabasher، نام شخصی است که در برگزاری و شرکت در رویدادهای شاد و پر جنب و جوش مهارت دارد.
squabbed
squabbed، به عمل جوجهکشی یک پرنده یا آمادهسازی برای پرواز اطلاق میشود.
squabber
squabber، به کسی اطلاق میشود که در برگزاری یا شرکت در اجراهای انرژیزا و پرجنب و جوش به شهرت رسیده است.
squabby
سگ چاق و کروی، به صورت غیررسمی به چیزی که چاق و گرد به نظر میرسد اشاره دارد.
squabbier
مقایسه بین دو شیء یا شخص با توجه به چاق و گرد بودن آنها.
squabbiest
فوقالعاده چاق و گرد، بهترین نمونه از نوع چاق و کروی.
squabbing
دعوا یا شکایت کردن به صورت غیر جدی و بازیگوشانه.
squabbish
دارای رفتاری که نشاندهنده چاق و گرد بودن یا اشکال غیررسمی و بچهگانه است.
squabbler
شخصی که به شکایت و دعوا کردن تمایل دارد.
squabblers
شخصی که دائماً درباره مسائل کوچک و پیشپاافتاده بحث میکند و اغلب باعث تأخیر در تصمیمگیری میشود.
squabbly
دارای ویژگی جدال و بحث، به طوری که به جای تبادل نظر سازنده، دعوا و مشاجره میکند.
squacco
نوعی پرنده آبزی که معمولاً در مناطق تالابی یافت میشود.
squaccos
چندین پرنده از نوع اسکواکُو، که بهطور معمول در گروهها یافت میشوند.
squadded
ترکیب یا گروهبندی افراد به منظور انجام یک فعالیت خاص.
squadder
سکواتر به کسی اطلاق میشود که گروهی را سازماندهی یا هدایت میکند.
squadding
سکواچینگ به حیات تیمی و سازماندهی گروهی اشاره دارد.
squader
سکواتر به فردی اطلاق میشود که در یک گروه نقش رهبری دارد.
squadrate
سکواتر به شکل مربع یا مربعی اطلاق میشود.
squadrism
سکوادریسم به مکتب فکری و فلسفهای اطلاق میشود که بر کار گروهی تأکید میکند.
squadrol
اسکوارول به ابزاری یا دستگاهی اطلاق میشود که برای آموزش گروهی استفاده میشود.
squadrone
سکوادرون، یک گروه منظم از هواپیماها که به طور هماهنگ پرواز میکنند.
squadroned
سکوادرون شدن، به معنای تقسیم کردن به گروههای منظم برای انجام یک کار.
squadroning
سکوادرون کردن، فرایند سازماندهی یک گروه به صورت سکوادرون.
squail
سکویل، پرندهای کوچک با پرهای نرم و زیبا.
squailer
سکویلر، پرندهای با صداهای خاص، که معمولاً در نزدیک آب زندگی میکند.
squails
سکویلها، جمع کلمه سکویل، پرندگانی که معمولاً در گروههای کوچک زندگی میکنند.
squalenes
سکوئلینها، ترکیبات آلی طبیعی که به عنوان پیشساز هیدروکربنها در گیاهان و جانوران وجود دارند.
squali
سکوالی، اشاره به چندین گونه از کوسهها با ویژگیهای خاص دارد.
squalida
سکالیدا، یک دسته خاص از کوسهها که در طبقهبندی علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
squalidae
سکوالیده، خانوادهای از کوسهها که ویژگیهای خاصی را شامل میشود.
squalider
سکوالیدار به کسی اطلاق میشود که به کوسهها علاقهمند است.
squalidest
سکوالیدست، به شرایطی اشاره میکند که بسیار کثیف یا منزجرکننده هستند.
squalidity
کثافتزدگی به معنای وضعیت بسیار کثیف و نامناسب، به ویژه در زمینههای اجتماعی و اقتصادی.