submariner
نیروهای زیر دریایی، افرادی که در زیر دریاییها خدمت میکنند و دارای آموزشهای خاصی هستند.
submariners
زیر دریاییداران، افرادی که در زیر دریاییها خدمت میکنند و میتوانند به فرد واحد یا گروه اشاره داشته باشند.
submarining
زیر دریایی شدن، اقدام یا فعالیت مرتبط با کار در زیر دریایی یا استفاده از آن.
submarinism
زیر دریاییگری، مطالعه یا فعالیتهای مرتبط با طراحی و استفاده از زیر دریاییها.
submarinist
زیر دریایی، شخصی که در عمل یا تحقیق در اعماق آبهای دریا یا اقیانوسها فعالیت میکند.
submarshal
معاون فرماندار، شخصی که در زیرمجموعه فرماندار فعالیت میکند و در برنامهریزی و مدیریت امور محلی مشارکت دارد.
submaster
معاون استاد، شخصی که در کنار استاد به آموزش یا مدیریت گروهی از دانشآموزان یا کارآموزان میپردازد.
submatrices
زیرماتریسها، ماتریسهای کوچکی هستند که از عناصر ماتریسهای بزرگتر تشکیل شدهاند.
submatrix
زیرماتریس، قسمتی از یک ماتریس است که شامل برخی از عناصر ماتریس اصلی است.
submatrixes
زیرماتریسها، مجموعهای از زیرماتریسها که به بررسی عمیقتر یک ماتریس بزرگتر کمک میکنند.
submaxilla
زیر فک، استخوانی در ناحیه پایین دهان که دندانها در آن قرار میگیرند.
submaxillae
جمع زیر فک، به استخوانهای فک پایینی اشاره دارد که در گونههای مختلف میتواند متفاوت باشد.
submaxillary
زیر فکی، به غدد یا ساختارهایی اطلاق میشود که در ناحیه زیر فک واقع شدهاند.
submaxillas
جمع زیر فک که به استخوانهای فک پایینی در گونههای مختلف اطلاق میشود.
submaximal
زیر حد حداکثری، اشاره به سطحی از تلاش یا توان مصرفی که کمتر از حداکثر توان فرد باشد.
submeaning
معنای زیرین، به معانی پنهان یا غیر مستقیم یک کلمه یا عبارت اطلاق میشود.
submedial
زیر مدیال، مربوط به یک ناحیه یا موقعیت در زیر طرف میانی یک ساختار.
submedially
به طور زیر مدیالی، به شکلی که در پایین طرف میانه یک ساختار قرار بگیرد.
submedian
زیر میانه، به ناحیهای اشاره دارد که در زیر خط میانه یک ساختار قرار دارد.
submediation
زیر میانجیگری، به عمل یا فرآیند میانجیگری در موقعیتهای خاص اشاره دارد.
submediocre
زیر متوسط، به وضعیتی اشاره دارد که پایینتر از سطح متوسط یا قابل قبول است.
submeeting
جلسه فرعی، به جلسهای میگویند که زیر مجموعه یک جلسه اصلی برگزار میشود.
submember
زیر عضو، فردی که بخشی از یک گروه یا سازمان بزرگتر است و معمولاً مسئولیتهای خاصی در آن دارد.
submembers
زیر اعضا، افراد متعددی که هر کدام بخشی از یک گروه بزرگتر هستند.
submembranaceous
زیر غشایی، اصطلاحی در زیستشناسی که به ساختارهایی اشاره دارد که زیر غشای سلول قرار دارند.
submembranous
زیر غشایی، اشاره به ناحیهای که زیر غشای سلولی قرار دارد و فعالیتهای مهمی را انجام میدهد.
submeningeal
زیر مننژ، به فضایی اطلاق میشود که زیر پوشش مننژرت قرار دارد و میتواند تحت تأثیر بیماریها قرار گیرد.
submenta
زیر چانه، بخشی از بدن که به ناحیه زیر چانه اشاره دارد و در شناساییها و مطالعات زیستشناسی کاربرد دارد.
submentum
قسمتی از ناحیه زیر چانه، که در آن جراحیها و مباحث آناتومیکی متمرکز است.
submergences
فعل یا فرآیند غرق شدن یا زیر آب رفتن در اشکال مختلف.
submergible
زیرآبرو به معنای قادر به غوطهور شدن در آب است.
submetallic
زیر فلزی به موادی اشاره دارد که خواص فلزی دارند اما بهطور کامل فلزی نیستند.
submetaphoric
زیرمتمثیلی به اصطلاحاتی اشاره دارد که معنای کنایهای دارند اما بهطور کامل یک تمثیل نیستند.
submetaphorical
زیرمتمثیلی به خصوصیات یا عناصری اشاره دارد که بار معنایی کنایهای دارند.
submetaphorically
بهصورت زیرمتمثیلی به معنای گفتن یا نوشتن به گونهای است که از تمثیل به طور کامل استفاده نشده باشد.