subdistichous
مربوط به زیر داستان، که از ویژگی‌های خاصی برای ایجاد ایده‌ها در شعر یا متن استفاده می‌کند.
subdistichously
به شیوه‌ای که به استفاده از زیر داستان‌ها اشاره دارد.
subdistinction
تمایز یا تفکیکی که در زیر سطحی دیگر قرار دارد.
subdistinctions
چندین تفکیک یا تمایز از یک خانواده بزرگتر یا موضوع کلی.
subdistinctive
خصوصیات یا ویژگی‌هایی که به عنوان زیر تمایزی شناخته می‌شوند.
subdistinctively
زیرمجموعه‌ای، به‌طور خاص به دسته‌های کوچکتر یا جزئی‌تر تقسیم کردن، بخصوص در طبقه‌بندی یا تجزیه و تحلیل.
subdistinctiveness
زیرمجموعه بودن، کیفیت یا حالت داشتن ویژگی‌های خاص که نشاندهنده تفاوت‌های بیشتر است.
subdistinguish
تشخیص زیرمجموعه‌ای، توانایی به تفکیک کردن جزئیات یا زیرگروه‌ها از یکدیگر.
subdistinguished
زیرمجموعه‌ای تشخیص داده‌شده، به تفکیک کردن و مشخص کردن تفاوت‌ها در میان یک گروه یا دسته.
subdit
زیرمجموعه، فردی که تحت سرپرستی و کنترل یک مقام یا ارباب است.
subdititious
زیرمجموعه‌ای، به نوعی از تقلب یا عمل غیرقانونی اشاره دارد که به طور مخفیانه انجام می‌شود.
subdititiously
به‌طور مخفیانه و پنهانی، بدون جلب توجه دیگران.
subdivecious
مدت زمانی که با نیت پنهانی عمل می‌شود، در واقع به دروغ گفتن و جلب اعتماد کردن به روش‌های ناپسند اشاره دارد.
subdiversify
متنوع کردن زیرمجموعه‌ها یا گزینه‌ها، به‌منظور کاهش ریسک یا جلب توجه.
subdividable
قابل تقسیم و بخش‌بندی به قسمت‌های کوچکتر.
subdivider
شخص یا عاملی که زمین یا چیزی را به تکه‌های کوچکتر تقسیم می‌کند.
subdividingly
به گونه‌ای که به تقسیم و بخش‌بندی مربوط باشد.
subdivine
به معنای زیرمجموعه‌ای از مفهوم الهی یا کمال، به ویژه در هنر و زیبایی تشریح می‌شود.
subdivinely
به صورت تحت‌اللفظی به معنای زیرالهی، نشان‌دهنده کیفیتی خاص در عمل یا حالت است.
subdivineness
کیفیت یا حالت زیرالهی، نمایانگر ویژگی‌ای است که از کمال الهی الهام گرفته شده است.
subdivisible
قابل تقسیم شدن به بخش‌های کوچکتر، به ویژه در زمینه‌های ریاضی و هندسه.
subdivisional
مربوط به زیرقسمت‌ها یا بخش‌های کوچک‌تر در یک سیستم یا سازمان.
subdivisive
قابل تقسیم، به ویژه در مواردی که به اختلافات یا تنش‌ها اشاره دارد.
subdoctor
پزشک کمکی، پزشکی که در کنار پزشک اصلی کار کرده و وظایف معین و خاصی را بر عهده دارد.
subdolent
دورغین، به معنای دارای نیرنگ یا فریب در رفتار یا گفتار.
subdolichocephaly
وضعیت جمجمه‌ای که در آن نسبت طول به عرض جمجمه به شکل خاصی تغییر یافته است.
subdolichocephalic
توصیف جمجمه‌ای که دارای نسبت خاصی از طول به عرض است و به صورت زیر دولیکوسفالیک شناخته می‌شود.
subdolichocephalism
مکتب فکری یا نظریه‌ای مرتبط با ویژگی‌های جمجمه‌ای خاص و تظاهرات آن در گونه‌های انسانی.
subdolichocephalous
توصیفی برای افرادی که ویژگی‌های جمجمه‌ای زیر دولیکوسفال را دارند.
subdolous
زیرکانه، به معنای فریبنده یا نیرنگ‌آمیز، به خصوص در زمینه رفتار یا گفتار.
subdolously
به شیوه‌ای زیرکانه یا فریبنده.
subdolousness
کیفیت زیرک یا فریبنده بودن.
subdominance
تسلط فرعی، به معنای تسلط کمتر بر یکدیگر در یک نظام یا وضعیت.
subdorsal
زیر پشتی، مربوط به موقعیت در زیر ناحیه پشتی یک موجود زنده.
subdorsally
به صورت زیر پشتی، اشاره به موقعیت در زیر ناحیه پشتی.
subdouble
زیر دوبرابر کردن به معنای دوجانبه یا دو برابر کردن چیزی به طور غیرمستقیم است.
subdrain
زیر درین به سیستمی گفته می‌شود که برای مدیریت آب اضافی و جلوگیری از آسیب به سازه‌ها استفاده می‌شود.
subdrainage
سیستم زیر درین به خروج آب اضافی از خاک و جلوگیری از انباشته شدن آب در مناطق خاص اطلاق می‌شود.
subdrill
زیر مته به ابزاری گفته می‌شود که برای حفاری در نقاط خاص یا دسترسی به لایه‌های زیرین استفاده می‌شود.
subdruid
زیر دروید به شخصیت‌های خیالی اشاره دارد که به جادوگری و پدیده‌های طبیعی وابسته‌اند.