supplicator
خواهش کننده، شخصی که با فروتنی و درخواستی از دیگران چیزی را طلب میکند.
supplicatory
خواهش کننده، مربوط به یک درخواست یا دعا است که با تواضع و احترام زیاد انجام میشود.
supplicavit
اصطلاح حقوقی که به معنی درخواست یا خواهش در اسناد است.
supplice
خواهش، درخواست یا تقاضایی که به طور رسمی مطرح میشود.
suppnea
حالت تنفس دشوار یا ضعف در تنفس که ممکن است در نتیجه بیماری یا خستگی باشد.
suppone
به معنای فرض کردن یا تصور کردن چیزی، به ویژه در زمینههای ریاضی و فلسفی.
supportability
توانایی یک سیستم یا مؤلفه برای دریافت و ارائه کمک در شرایط خاص.
supportable
قابلیت دریافت حمایت یا پشتیبانی در شرایط خاص.
supportably
به گونهای که قابلیت پشتیبانی داشته باشد یا با حمایت مواجه شود.
supportasse
واژهای نادر که به مفهوم پشتیبانی اشاره دارد.
supportation
حمایت به معنای ارائه یاری و کمک به دیگران به ویژه در موقعیتهای سخت.
supportful
حمایت کننده، شخصی که به دیگران یاری میدهد و آنها را در شرایط مختلف حمایت میکند.
supportingly
به طور حمایتی، در شرایطی که فرد به دیگران یاری میدهد و آنها را تشویق میکند.
supportively
به شکلی که حمایت یا تشویق به دیگران نشان داده شود.
supportless
بدون حمایت، زمانی که فرد از یاری و پشتیبانی دیگران محروم است.
supportlessly
بدون حمایت، در شرایطی که فرد به تنهایی و بدون کمک عمل کند.
supportress
حامی زن، کسی که به دیگران کمک میکند یا حمایت میکند.
suppos
فرض کردن، به عنوان یک فرض در شرایط خاص.
supposable
قابل فرض، چیزی که میتوان در مورد آن فرضی ایجاد کرد.
supposableness
قابل فرض بودن، قابلیت ایجاد فرض برای یک مفهوم یا نظریه.
supposably
به طور فرضی، بیانگر اینکه چیزی به فرض درست است.
supposal
فرض، اقدامی یا بیانی که برای بیان یک نظریه یا نتیجه فرضی استفاده میشود.
supposals
فرضیات، تصورات یا فرضهایی که درباره یک موضوع مطرح میشود.
supposer
مفترض به فردی اطلاق میشود که فرضیاتی را ارائه میدهد یا نظریاتی را مطرح میکند.
supposers
مفترضها، افرادی هستند که فرضهایی را بیان میکنند.
suppositionally
به صورت فرضی، به شیوهای که مجاز به فرض کردن یا حدس زدن باشد.
suppositionary
مربوط به فرض یا گمان: هر چیزی که بر اساس فرض یا گمان ساخته شده باشد.
supposititiously
به صورت فرضی یا گمانهای: نوعی رفتار یا عمل که بر پایه فرض و گمان است.
suppositive
در حالتی که فرض میشود: مرتبط با فرض یا گمان؛ گاهی برای تحریک تفکر یا گفتوگو.
suppositor
سپوزیتور به داروهایی اطلاق میشود که بهصورت جامد و معمولاً در نوک باریک برای استفاده مقعدی شکلگرفتهاند و در بدن حل میشوند.
suppositum
سپوزیتوم به موجودیتی اشاره دارد که در توضیحات علمی یا فلسفی برای ارجاع به مفاهیم abstract بهکار میرود.
suppost
سپوست، قید دارویی است که به شکل استوانهای ساخته میشود و در پزشکی قدیم بهکار میرفته است.
suppresion
سرکوب به معنای جلوگیری یا کم کردن یک پدیده یا عمل، معمولاً در زمینههای اجتماعی یا سیاسی استفاده میشود.