out of pocket
هزینه کردن پول به طور شخصی، به ویژه زمانی که هزینه‌ای بیمه نمی‌کند.
out of practice
عدم تسلط یا ناتوانی در انجام یک مهارت به دلیل عدم تمرین.
out of print
عبارت از چاپ خارج شده به معنای عدم تولید یا ارائه یک کتاب یا اثر هنری.
out of proportion
عبارت بی‌تناسب به معنای نسبت نادرست بین دو چیز، اغلب در مورد شدت یا اهمیت.
out of reach
خارج از دسترس، به معنای اینکه چیزی به راحتی قابل دستیابی نیست.
out of season
خارج از فصل، به معنای زمانی که محصولات یا چیزها در دسترس نیستند زیرا زمان کشت و برداشت آنها گذشته است.
out of service
خارج از سرویس، به معنای اینکه چیزی در حال حاضر برای استفاده آماده نیست.
out of shape
خارج از فرم، به معنای اینکه شخصی به خاطر نداشتن فعالیت بدنی یا تمرین به حالت فیزیکی مناسبی نیست.
out of sight
خارج از دید، به معنای اینکه چیزی قابل مشاهده نیست.
out of sight out of mind
خارج از دید و از ذهن، به معنای اینکه اگر چیزی را نمی‌بینید، ممکن است به راحتی آن را فراموش کنید.
out of someone's hair
از زیر دست کسی و مزاحمت‌های او دور شدن، لغتی عامیانه برای بیان این که کسی از حیطه و فضایی خارج شود و مزاحم نشود.
out of someone's road
کنار رفتن و مزاحم نشدن در کار یا فعالیت‌های فردی دیگر، اشاره به دوری از وسط کار کسی.
out of sorts
حالت روحی نامناسب، احساس ناراحتی یا کلافگی، به ویژه به دلیل مسائل شخصی یا عاطفی.
out of square
به معنای نامتعادل یا نادرست بودن، در زمینهٔ ساخت و ساز یا ساختار.
out of step
غیر همسو یا ناهماهنگ بودن با دیگران، به ویژه در یک گروه یا جمع.
out of stock
به معنای عدم موجودی یا تمام شدن محصولات در انبار، به ویژه در خرید و فروش.
out of sync
خارج از هماهنگی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزها یا افراد به درستی با هم کار نمی‌کنند یا همسو نیستند.
out of temper
خارج از حالت آرامش، به وضعیتی اشاره دارد که فرد خشمگین یا ناراحت است.
out of the betting
خارج از شرط‌بندی، به معنای کنار گذاشتن یا حذف شدن از شرایطی که نیاز به شرط‌بندی دارد.
out of the blue
به طور ناگهانی و غیرمنتظره، به وضعیتی اشاره دارد که بدون هیچ نشانه یا دلیلی اتفاق می‌افتد.
out of the box
خارج از چارچوب و معمول، به ایده یا رویکردی اشاره دارد که خلاقانه و نوآورانه است.
out of the common
خارج از معمول، به چیزهایی اشاره دارد که عادی نیستند یا رویه‌ای متفاوت دارند.
out of the corner of one's eye
از گوشه چشم دیدن، به معنای مشاهده چیزی به طور غیرمستقیم و ناگهانی است.
out of the frying pan into the fire
از یک مشکل به مشکل بدتری منتقل شدن.
out of the game
از بازی یا فعالیت خارج شدن.
out of the goodness of one's heart
از روی نیت خوب و به خاطر محبت، بدون انتظار پاداش.
out of the handicap
پیشرفت یا موفقیت فراتر از محدودیت‌ها.
out of the loop
بی‌خبر از اطلاعات یا اخبار مهم.
out of the ordinary
خارج از معمول، به معنی چیزی است که عادی یا متداول نیست و معمولاً با ویژگی‌های خاص یا نادر همراه است.
out of the picture
خارج از صحنه، به معنای حذف شدن یا نداشتن تأثیر در یک موقعیت یا رویداد خاص.
out of the question
خارج از بحث، به معنای غیر ممکن بودن یا غیر قابل قبول بودن چیزی.
out of the running
خارج از رقابت، به معنای عدم امکان ادامه یا شرکت در یک مسابقه یا رقابت.
out of the way
خارج از مسیر، به معنای دور کردن چیزها از راه یا اطمینان از اینکه یک چیز قبل از انجام کار دیگری انجام شده است.
out of the woods
خارج از مشکلات، به معنای خلاص شدن از سختی‌ها و خطرات یک وضعیت.
out of this world
به معنای بسیار عالی و فراتر از تصور و ذهنی است که شما تعطیلات یا تفریحاتی را توصیف می‌کند که از حد معمول فراتر رفته‌اند.
out of time
به معنای نداشتن وقت کافی برای انجام یک کار یا فعالیت است.
out of touch
به معنای نداشتن یا فقدان اطلاعات یا ارتباط با چیزی یا کسی است.
out-of-town
به معنای در خارج از شهر یا محل زندگی معمول است.
out-of-towner
شخصی که از شهر دیگری به یک شهر جدید سفر کرده است و به آن شهر آشنایی ندارد.
out of training
به معنای نداشتن آمادگی یا تمرین لازم برای یک فعالیت یا ورزش خاص است.
out of true
اصطلاحی است برای توصیف چیزی که به درستی یا به درستی قرار نگرفته است.
out of tune
به معنای عدم هماهنگی در نت‌های موسیقی یا صدا.
out of turn
به معنای انجام عملی در زمانی نادرست یا نامناسب.
out of wedlock
به معنای متولد شدن از والدینی که ازدواج نکرده‌اند.
out of whack
به معنای عدم کارکرد درست یا اختلال در سیستم.
out of whole cloth
به معنای ساختن یا ابداع کردن چیزی به صورت کامل و بی‌اساس.
out of work
بیکار به معنای عدم داشتن شغل یا کار است.
out on a limb
در معرض خطر یا انزوا قرار گرفتن به دلیل انتخابی که ممکن است با نظر دیگران متفاوت باشد.
outpace
پیشی گرفتن یا سریعتر شدن نسبت به چیزی یا کسی.
outpatient
بیماری که به بیمارستان مراجعه می‌کند اما بستری نمی‌شود.