floodlet
سیلاب کوچک، به مقدار کم آب ناشی از باران که ممکن است زمین و یا محلهای دیگر را تحت تأثیر قرار دهد.
floodlighted
با نور قوی مشخص شده، به کار بردن نور قوی برای روشن کردن یک مکان به ویژه در شب.
floodlike
شبیه سیلاب، به شرایط یا پدیدههایی اشاره دارد که به شدت یا نوعی مشابه سیلاب هستند.
floodlilit
گل لایت سیلاب، به گل خاصی اشاره دارد که در شرایط مرطوب یا سیلابی رشد میکند.
floodometer
فلاودومتر، وسیلهای برای اندازهگیری و نظارت بر سطح آب در مناطق سیلابی.
floodproof
فloodproof، به معنای مقاوم در برابر سیل، به اشیاء یا سازههایی اطلاق میشود که به طور خاص برای مقابله با آب و سیلاب طراحی شدهاند.
floodtime
فloodtime، به زمان یا دوره ای از سال یا یک واقعه اشاره دارد که در آن خطر سیل وجود دارد یا معمولاً سیلاب روی میدهد.
floodwall
فloodwall، به دیواری ضخیم و مقاوم گفته میشود که برای جلوگیری از ورود آبهای سیل به زمینهای مسکونی یا کشاورزی ساخته میشود.
floodwood
floodwood، به چوبهایی اطلاق میشود که در اثر سیل آسیب دیده یا جابجا شدهاند و ممکن است برای ساخت و ساز دوباره استفاده شوند.
flooey
flooey، به معنای گیج یا ناراحت، در صورتی استفاده میشود که کسی احساس عدم تعادل یا راحتی کند.
flook
فlook، به معنای نگاهی معنادار یا ابراز احساسات از طریق چهره، معمولاً به معنای تعجب یا شگفتی.
flookan
فلوکان، نوعی گل نادر که معمولاً در جنگلهای بارانی رشد میکند و به خاطر زیبایی و عطر خاصش شناخته میشود.
floorage
مساحت کلی یک مکان یا ساختمان که معمولاً برای تعیین میزان فضا در نظر گرفته میشود.
floorages
جمع کلمهی مساحت، به مساحتهای مختلفی که در املاک و ساختمانها وجود دارد اشاره میکند.
floorer
فنی که مسئول نصب و تعمیر کفپوشها است و میتواند در انواع مختلف کفپوشها تخصص داشته باشد.
floorers
جمع کلمهی کفساز، به افرادی اشاره دارد که در نصب و تعمیر کفپوشها تخصص دارند.
floorhead
قسمتی از یک ابزار مانند جاروبرقی که مخصوصاً برای تمیز کردن رویههای مختلف کف طراحی شده است.
floorless
بدون کف، منظور فضایی است که هیچ سطح پایینی برای ایستادن ندارد.
floorshift
تغییر در طبقات یا سطح، به ویژه در ساختمان یا موسیقی.
floorshifts
تغییرات در طبقات چندگانه، به ویژه در زمینههایی مانند ساخت و ساز یا موسیقی.
floorthrough
طراحی که به نور اجازه میدهد از طریق آن عبور کند، به ویژه در ساختمانها.
floorway
مسیر یا راه در کف، به ویژه برای رفت و آمد.
floorward
به سمت کف، به ویژه در هنگام حرکت یا نگاه کردن.
floorwise
به معنی ترتیب دادن یا انجام کارها به صورت طبقات یا در سطوح مختلف است.
floosy
به معنی چیزی با طراحی جذاب یا غیرمعمول است که ممکن است جلب توجه کند.
floperoo
به معنای یک شکست بزرگ یا ناکامی در تلاشها و برنامهها.
flopover
به معنای چرخش یا افتادن رو به عقب در حین پرش یا در حرکتی خاص است.
flopovers
به معنای انواع چرخشهای رو به عقب در فعالیتهای ورزشی، بازی یا سرگرمی است.
floppily
به معنای به طرز شل و وارفته یا غیرمنظم حرکت کردن است.
floppiness
لرزش به حالتی اطلاق میشود که چیزی به اندازه کافی سفت نیست و به راحتی خم میشود یا ناپایدار است.
flopwing
بال نرم، به نوعی بال اطلاق میشود که به راحتی خم میشود و به پرواز کمک میکند.
floralia
فلورالیا، یک جشن باستانی رم است که به افتخار الهه گلها برگزار میشود.
floralize
زیباسازی، به معنای تزیین با گلها یا الگوهای گلدار است.
florally
به شکل گلدار، به معنای استفاده از الگوهای گل یا تزیینات گل در طراحی یا لباس.
floramor
فلورامور، به مراسمی اطلاق میشود که به عشق و زیبایی گلها اختصاص دارد.
floramour
فلورامور، نوعی عطر یا رایحه است که معمولاً برای خوشبو کردن محیط استفاده میشود.
floran
فلوران، اصطلاحی است که به محصولات گیاهی یا مرتبط با گیاهان اشاره دارد.
florate
فلوراته، عملی است که به زیباسازی یا تزئین با گل یا گیاه اشاره دارد.
floreate
فلوراته، به معنای افزودن عناصر گلدار یا گیاهی به یک اثر هنری یا نوشته است.
floreated
فلوراته شده، به معنای دارای تزئینات گلدار است.