forecover
پیش‌پوشش به معنای محافظت و پوشاندن یک سطح یا منطقه پیش از انجام فعالیتی است.
forecovert
پیش‌پوش به معنای پوششی است که در جلوی چیزی قرار دارد.
foreday
روز پیش‌رو به معنای روزی است که در آینده نزدیک قرار دارد.
foredays
روزهای پیش‌رو به معنای روزهای نزدیک به یک رویداد در آینده است.
foredate
تاریخ پیش‌رو به معنی تاریخی است که برای یک رویداد یا قرار ملاقات تعیین شده است.
foredated
پیش‌وقت به معنای تاریخی است که در آینده برای یک رویداد تعیین شده است.
foredates
تاریخ‌های پیش‌رو به معنای تاریخ‌های آینده‌ای است که برای مراحل مختلف پروژه تعیین می‌شود.
foredating
جلوتر از تاریخ واقعی تعیین کردن برای اسناد یا توافقات به منظور خلق تصوری اشتباه از زمان وقوع.
foredeclare
زودتر از موعد معین، به ویژه در مورد نتایج یا نیات، اعلام کردن.
foredecree
تعیین و اعلام قوانین یا دستورالعمل‌ها قبل از وقوع اتفاقات مربوطه.
foredeem
پیشاپیش با قضاوت یا ارزشیابی درست کردن.
foredeep
عمیق‌کردن چیزی به ویژه در زمینه‌های کشاورزی یا استخراج.
foredefeated
احساس شکست قبل از وقوع یا تحقق واقعی.
foredefine
تعریف یک کلمه یا مفهوم قبل از اینکه در متن یا مکالمه استفاده شود.
foredenounce
محکوم کردن چیزی قبل از وقوع آن یا در آستانه وقوع آن.
foredescribe
توصیف یک چیز یا شخصیتی قبل از زمان مشخصی.
foredeserved
شایسته بودن قبل از اینکه نتیجه یا نتیجه‌ای به وقوع بپیوندد.
foredesign
طراحی چیزی قبل از اجرا یا ساخت آن.
foredesignment
طراحی پیش از موعد یا از قبل برای پروژه یا سیستمی.
foredesk
پیشخوان، محلی در یک ساختمان که معمولاً در ورودی است و خدمات به مهمانان یا مشتریان ارائه می‌دهد.
foredestine
سرنوشت‌سازی، تعیین سرنوشت یک چیز یا شخص در آینده.
foredestined
مقدر، به معنای اینکه چیزی با سرنوشت از پیش تعیین شده است.
foredestiny
سرنوشت از پیش تعیین شده، مفهوم این که آینده یک چیز یا شخص به طریقی از قبل مشخص شده است.
foredestining
مقدرسازی، عمل تعیین سرنوشت یا سرنوشت‌سازی برای یک چیز یا شخص.
foredetermination
تعیین پیشین، مفهوم برنامه‌ریزی یا پیش‌بینی سرنوشت یک فعال یا فعالیت.
foredetermine
پیش‌تعیین کردن به معنی تعیین کردن یا تعیین شده پیش از وقوع یک واقعه یا وضعیت است.
foredevised
از پیش طراحی شده به این معناست که یک طرح یا رویکرد قبل از وقوع یا استفاده ابداع و آماده‌سازی شده است.
foredevote
از پیش اختصاص دادن به معنای تعیین و تخصیص منابع، زمان یا تلاش به منظور هدف خاص قبل از وقوع آن است.
forediscern
پیش‌تشخیص دادن به معنای توانایی دیدن و فهمیدن نشانه‌ها یا مشکلات آینده قبل از وقوع آن‌ها است.
foredispose
پیش‌متمایل کردن به معنای شکل دادن به احتمال یا گرایش افراد یا چیزها به سمت خاصی قبل از وقوع است.
foredivine
پیش‌بینی کردن به معنای توانایی پیشگویی یا حدس زدن وقایع آینده است.
foredoomer
پیش بینی کننده منفی، شخصی که تمایل دارد همیشه بدترین سناریوها را در نظر بگیرد و از نتایج مثبت غافل باشد.
foredoor
پیش در، در اصلی یا در ورودی که به محوطه یا ساختمان منتهی می‌شود.
foreface
پیش چهره، نمای جلو یا اصلی چهره که احساسات فرد را نمایش می‌دهد.
forefaces
چهره‌ها (پیش چهره‌ها)، تعدادی از نمای جلو یا اصلی چهره‌ها که احساسات یا ویژگی‌های مختلف را به نمایش می‌گذارند.
forefatherly
پدرانه، ویژگی‌ها و صفات مربوط به پدران و نیاکان که در رفتار و نگرش‌ها تاثیر دارد.
forefault
پیش فرض، وقوع یک خطا یا نقص پیشین که منجر به عواقب خاصی می‌شود.
forefeel
پیش‌بینی کردن یا حس کردن چیزی قبل از اینکه واقعاً اتفاق بیفتد.
forefeeling
حس پیش‌بینی درباره‌ی یک اتفاق یا واکنش در آینده.
forefeelingly
به صورت پیش‌بینی و با احساس درباره واقعه‌ای در آینده.