functionarism
کارکردگرایی، نظریهای که تأکید بر کارکردها به عنوان عامل اصلی در شکلگیری ساختارها دارد.
functionated
عملکرد داده شده، به وضعیتی اطلاق میشود که یک سیستم یا نرمافزار به شکل خاصی کار کند.
functionating
عملکرد داشتن، به معنای نشانههای فعال بودن یا به کار آمدن.
functionation
عملکرد، به معنای نحوه عملکرد یک دستگاه یا سیستم در شرایط خاص.
functionize
عملکردی کردن، به معنای تبدیل کردن چیزی به یک شکل یا حالت عملیاتی.
functionless
غیرعملکردی، به معنای عدم وجود عملکرد یا کارایی.
functionlessness
عدم وجود عملکرد، به معنای نبود کارایی یا عملکرد که ممکن است باعث مشکلاتی شود.
functionnaire
مسئول دولتی، به فردی اطلاق میشود که در یک مقام رسمی دولتی فعالیت میکند.
functorial
فانکتوریال، به معنی مرتبط با فانکتورها، مفهومهای ریاضی است که در نظریه دستهها استفاده میشود.
functus
فنکتوس به معنای از بین رفته یا ناتوان است و عموماً در زمینههای حقوقی استفاده میشود.
fundable
قابل تأمین مالی به معنای داشتن شرایط لازم برای دریافت بودجه یا کمک مالی است.
fundamentalistic
بنیادگرایی به نگرشهایی اطلاق میشود که بر اصول اولیه و غیرقابل تغییر تأکید دارند.
fundatorial
به معنای مربوط به بنیاد و اصول اساسی یک موضوع است.
fundatrices
زنان یا گروههایی که در تأمین منابع مالی یا جمعآوری وجوه نقش دارند.
fundatrix
عنوانی برای زنانی که در زمینه تأمین مالی و کمکها فعالیت میکنند.
fundholder
شخص یا نهادی که وظیفه مدیریت و نظارت بر یک صندوق مالی را بر عهده دارد.
fundic
مربوط به لایههای زیرین زمین و خواص آنها.
fundiform
شکلی که به صورت پایهای یا تهدار است.
funditor
شخصی که مسئول مدیریت و کنترل هزینهها و ورودیهای مالی است.
funditores
فاندیتورز به افرادی اشاره دارد که در امور مالی و سرمایهگذاری تخصص دارند.
fundless
بدون سرمایه، به وضعیتی اشاره دارد که در آن منابع مالی وجود ندارد.
fundmonger
فاندمانگر به شخصی اشاره دارد که به طور فعال در فعالیتهای سرمایهگذاری مشغول است.
fundmongering
فرایند یا عمل فعالیتهای تجاری مربوط به فروش یا تبلیغ صندوقهای سرمایهگذاری.
funduck
فانداک یک اصطلاح نوآورانه برای اشاره به وضعیت خاص در بازار سرمایهگذاری.
fundulinae
فاندولین به بررسی تأثیرات تأمین مالی بر اکوسیستمها و موجودات زنده فرو میرود.
funduline
فوندولین، نوعی ماهی کوچک و رنگارنگ است که عمدتاً در آکواریوم ها نگهداری میشود.
fundulus
فوندولوس، ژنری از ماهیان کوچک است که در تنوع زیستی بالایی در محیطهای آبی جاکن وجود دارد.
fundungi
فوندونگی، نوعی قارچ است که در علم پزشکی بهکار میرود.
funebre
فونیبر، به موضوع یا حس مرتبط با سوگواری و فقدان اشاره دارد.
funebrious
فونیبر، به حالتی تاریک مرتبط با مرگ و سوگواری اشاره دارد.
funebrous
فونیبر، به حالتی گفته میشود که با سوگواری یا مرگ مرتبط است.
funeralize
تدفین کردن، از کلمه funeral به معنای مراسم خاکسپاری گرفته شده و به معنای انجام مراسم مناسب برای تدفین کسی است.
funerally
به شیوهای که مربوط به مراسم خاکسپاری یا غم و اندوه باشد.
funerate
به معنی تدفین کردن، انجام فرایندها و تشریفات مربوط به خاکسپاری یک فرد.
funeration
فرآیند تدفین، مراسم و تشریفات مربوط به خاکسپاری شخص یا افرادی خاص.
funereality
حالت یا ویژگی تدفین و غم و اندوه ناشی از مرگ و فقدان.
funereally
به صورت حزین و مرتبط با تدفین یا غم و اندوه ناشی از مرگ.