gyrophoraceae
خانواده گیروفوراسه، یکی از خانواده‌های شناخته‌شده در لichenology که شامل انواع خاصی از لیچن‌ها هستند.
gyrophoraceous
ویژگی‌های گیروفوراسه، به خصوصیات قابل شناسایی در لیچن‌ها و قارچ‌ها اشاره دارد.
gyrophoric
محصولاتی که به وجود ترکیبات گیروفوریک مربوط هستند، به خصوص در زیست شناسی مواد.
gyropigeon
گایروپیژن، نوعی کبوتر خانگی است که به دلیل استفاده از دستگاه‌های ژیروسکوپی در ناوبری شناخته می‌شود.
gyroscopic
ژیروسکوپی مربوط به دستگاه‌هایی است که حرکت و چرخش را تشخیص می‌دهند.
gyroscopically
به‌گونه‌ای که مربوط به حرکات ژیروسکوپی باشد.
gyroscopics
ژیروسکوپیک‌ها، علم مطالعه رفتار و کارکرد ژیروسکوپ‌ها است.
gyrose
گایروزه به سیستمی اطلاق می‌شود که از تکنولوژی ژیروسکوپ برای حفظ تعادل استفاده می‌کند.
gyrosyn
گایروسین یک فناوری مدرن در ناوبری است که دقت و کارایی را افزایش می‌دهد.
girosol
گروهی از گیاهان که به خانواده علفی تعلق دارند و خواص خاصی دارند.
girosols
جمع گیروسول، به گروهی از گیاهان اشاره دارد که در مورد خاص کاربرد دارند.
gyrostachys
نوعی از گیاهان که خصوصیات خاصی دارند و در طبیعت یافت می‌شوند.
gyrostat
وسیله‌ای که به تثبیت و کنترل خودکار حرکت اشیا کمک می‌کند.
gyrostatic
مربوط به سیستم‌های گیروستاتیک که در فیزیک کاربردهایی دارند.
gyrostatically
به طور مرتبط با سیستم‌های گیروستاتیک که در حفظ موقعیت مؤثرند.
gyrostatics
ژیرواستاتیک، شاخه‌ای از فیزیک است که به مطالعه رفتار و تعادل اشیاء در حال چرخش می‌پردازد.
gyrostats
ژیرواستات، دستگاهی است که برای اندازه‌گیری و حفظ وضعیت چرخشی در اشیاء مختلف طراحی شده است.
gyrotheca
ژیرونتکا، محفظه‌ای است که ژیروسکوپ‌ها در آن قرار می‌گیرند تا حرکت و چرخش آن‌ها کنترل شود.
girouette
ژیروئه، دستگاهی است که به منظور نشان دادن جهت باد به کار می‌رود.
girouettes
ژیروئه‌ها، دستگاه‌هایی هستند که برای نشان دادن باد در نقاط مختلف استفاده می‌شوند.
girouettism
ژیروئه‌گرایی مفهوم استفاده از دستگاه‌های نشان دهنده باد را در بر می‌گیرد.
gyrous
گایروس به افرادی اطلاق می‌شود که بدون اقامت در یک مکان خاص به سفر و جستجوی معنای زندگی می‌پردازند.
gyrovagi
گایروواگی به کسانی گفته می‌شود که مانند گایروس‌ها بدون وابستگی به مکان خاصی در جستجوی حقیقت و روشنفکری سفر می‌کنند.
gyrovague
گایروواگ به افرادی اطلاق می‌شود که در زندگی سرگردان و بدون ثبات هستند، و به طور مداوم در حال سفرند.
gyrovagues
گایروواگ‌ها به گروهی از سرگردان‌های پیرو راه‌های معنوی گفته می‌شود که به جستجوی حقیقت می‌پردازند.
gyrowheel
گایرویل نوعی وسیله نقلیه مدرن است که به شکل دو چرخ گردان طراحی شده است.
girr
گیر به یک نوع کوه یا صخره در مناطق کوهستانی اطلاق می‌شود.
girrit
گریت، تبدیل یک متن یا محتوای نامناسب به شکل قابل قبول و دلپذیر.
girrock
گیره، وسیله‌ای برای نگه داشتن یا متصل کردن اشیاء به هم.
girse
گرس، تغییر یا بهبود کیفیت یک کار یا اثر هنری.
girsh
گیرش، نوعی طعم‌دهنده یا ادویه که به غذا اضافه می‌شود.
girshes
گیرش‌ها، گیاهانی که عموماً برای زیبایی یا جذب حشرات مفید کاشته می‌شوند.
girsle
گرس کردن، تغییر شکل و حالت یک ماده برای کارهای هنری یا کاربردی.
girted
محکم شدن یا احاطه شدن با چیزی، مانند کمربند یا حاشیه.
girthline
خطی که در آن محیط یا دور یک شیء از جمله درخت اندازه‌گیری می‌شود.
girting
عمل یا فرآیند محکم کردن دور کمر یا بخشی از یک شیء.
girtline
خطی که محیط یک شیء را تعیین می‌کند، مانند در طراحی یا مهندسی.
girtonian
مربوط به دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان کالج گرتون.
gisant
شکلی از یک شخص که به طور خوابیده به تصویر کشیده شده است، معمولاً در مقبره‌ها.
gisants
گیسانت: مجسمه‌هایی که به شکل انسان چلیکیده شده و معمولاً در آرامگاه‌ها یا بناهای یادبود قرار داده می‌شوند.