individualistically
به طور فردیگرایانه، اشاره به رویکردهایی دارد که بر اساس فردیت و استقلال شخصی شکل میگیرند.
individualization
شخصیسازی، فرایند تطابق یا تنظیم چیزها به نیازها یا ویژگیهای خاص فرد.
individualizer
شخصیساز، کسی که با توجه به نیازهای منحصر به فرد، برنامهها یا خدماتی را طراحی یا تنظیم میکند.
individualizingly
به صورت شخصیسازیشده، رویکردی که به نیازها یا خواستههای ویژه یک فرد یا گروه توجه میکند.
individuation
شخصیسازی، فرآیند تبدیل شدن به یک فرد منحصر به فرد و متمایز، در زمینههای مختلف از جمله روانشناسی.
individuative
فردیساز، اشاره به ویژگیها یا تکنیکهایی دارد که بر توسعه و شناسایی ویژگیهای فردی تمرکز دارند.
individuator
فردیساز، کسی که فرآیند شناسایی ویژگیهای منحصر به فرد فردی را انجام میدهد.
individuity
شخصیت منحصر به فرد، ویژگیهای خاص و متمایز یک فرد است.
individuous
شخصی و منحصر به فرد، به نوعی که مشخصکننده یک فرد خاص باشد.
individuum
موجود ناب، یک واحد منحصر به فرد از موجودات زنده، معمولاً به فرد خاصی اشاره میکند.
individuums
موجودات منفرد، اشخاص یا واحدهای متمایز که به صورت جداگانه وجود دارند.
indivinable
غیرقابل تفکیک، به معنای اینکه نمیتوان چیزی را از دیگری جدا کرد.
indivinity
غیرت، کیفیت یا ویژگی مشخص و متمایز که به یک فرد یا چیز تعلق دارد.
indivisibility
غیر قابل تقسیم بودن به وضعیتی اطلاق میشود که در آن چیزی نمیتواند به بخشهای کوچکتر تقسیم شود.
indivisibleness
کیفیتی که در آن چیزی نمیتواند به بخشهای کوچکتر تقسیم شود.
indivisibly
به طور غیر قابل تقسیم به معنای بودن در یک اتحاد یا یکپارچگی است.
indivisim
مفهومی که به وضعیت یا کیفیت غیر قابل تقسیم بودن یا تمامیت اشاره دارد.
indivision
وضیعتی که در آن هیچ بخشی از چیزی تقسیم نمیشود و به صورت یکپارچه باقی میماند.
indn
یک مخفف که ممکن است به اصطلاحات دیگری مربوط باشد و بستگی به متن دارد.
indochina
ایندوچینا، ناحیهای در جنوب شرقی آسیاست که شامل کشورهای ویتنام، لائوس، و کامبوج میباشد.
indocibility
عدم آموزشپذیری، خصوصیتی که نشان میدهد فرد یا چیزی نمیتواند تحت آموزش یا تربیت قرار گیرد.
indocible
غیرقابل آموزش، وصف فردی که آموزش یا تربیت نمیشود.
indocibleness
غیرقابل آموزش بودن، حالت یا خصوصیتی که نشان میدهد فرد یا چیزی نمیتواند به راحتی آموزش ببیند.
indocilely
به طور غیرقابل آموزش، به نحوی که نشان دهنده عدم تمایل به یادگیری یا تبعیت باشد.
indocility
عدم آموزشپذیری، حالتی که نشان میدهد فردی یا چیزی تمایلی به اطاعت یا یادگیری ندارد.
indoctrinations
indoctrination به معنای آموزش یا القای عقاید خاصی به افراد است، بهویژه بدون ارائه اطلاعات متعادل.
indoctrinator
indoctrinator به فردی اطلاق میشود که عقاید خاصی را به دیگران آموزش میدهد یا القا میکند.
indoctrine
indoctrine به معنای آموزش دادن به کسی درباره یک عقیده یا ایده خاص است.
indoctrinize
indoctrinize به معنای القای یک عقیده یا فلسفه به فردی است.
indoctrinized
indoctrinized به معنای افرادی است که تحت تأثیر فرایند indoctrination قرار گرفتهاند.
indoctrinizing
تعلیم یک ایدئولوژی خاص به افراد به طوری که بهطور کامل و بدون انتقاد آن را بپذیرند.
indogaea
به جغرافیای باستانی هند اشاره دارد، به ویژه در متون و سنتهای قدیمی.
indogaean
به فرهنگها و آداب و رسوم متعلق به هند باستان اشاره دارد.
indogen
به جمعیتها یا افرادی که ویژگیهای بومی مشخصی دارند اشاره دارد.
indogenide
به گروههای بومی و نژادی خاصی اشاره دارد که در مناطق مختلف زندگی میکنند.
indoin
به تئوریها و مفاهیم خاصی که رفتارهای اجتماعی را تحلیل میکنند اشاره دارد.
indol
تنبلی، سستی و بیحالی که معمولاً با اجتناب از کار و فعالیتهای سخت همراه است.
indolently
به طور تنبل و بیاحساس، بدون هیچگونه تلاش یا انگیزه.
indoles
ایندولها، ترکیبات آلی که دارای بنایی خاص هستند و در شیمی کاربردهای زیادی دارند.