behest
دستور یا درخواست رسمی یا غیررسمی برای انجام کاری.
behind bars
در زندان بودن یا در حال serving a sentence.
behind line
در موقعیتی که در آن نباید جلو بروید و باید در یک ردیف بایستید.
behind post
در موقعیتی که شما در پشت یک تیرک یا عمود ایستادهاید.
behind schedule
زمانبندی عقب افتاده، به وضعیتی گفته میشود که کارها یا پروژهها نتوانند در موعد مقرر به پایان برسند.
behind the bit
حالت اسب که در آن احساس میشود اسب کنترلپذیری کمتری دارد یا نمیخواهد به جلو برود.
behind the curve
به معنای عقبمانده بودن نسبت به دیگران در زمینه رقابت، اطلاعات یا پیشرفت.
behind the eight ball
به وضعیتی اشاره میکند که فرد در آن در موقعیت دشواری قرار دارد و گزینههای کمی برای اقدام دارد.
behind the scenes
کارها و فعالیتهایی که برای عموم مشاهده نمیشوند، اما نقش مهمی دارند.
be history
به معنای نابودی یا از بین رفتن چیزی در آینده.
beholden
مدیون بودن یا احساس تعهد نسبت به کسی به خاطر چیزی که برای شما انجام داده است.
behoof
به معنای سود یا منفعت، معمولاً در زمینهای که به نفع کسی باشد.
behove
به معنای ضروری بودن یا واجب بودن، به ویژه در زمینهای که اقتضا میکند.
beige
رنگی ملایم و خنثی، که معمولاً به عنوان یک رنگ پایه در دکوراسیون استفاده میشود.
beignet
نوعی دسر سرخکرده که معمولاً با شکر پودری پوشش داده میشود.
be in a cleft stick
در مخمصه بودن، وقتی که شخصی بین دو گزینه یا موقعیت دشوار قرار دارد و نمیتواند انتخاب آسانی داشته باشد.
be in at the death
در لحظه نهایی بودن، به معنای شرکت در یک رویداد یا موضوع در آخرین مراحل آن برای مشاهده نتیجه یا پایان آن.
be in at the kill
در لحظه کشتن بودن، حضور در زمان پایان یک رویداد مهم یا پیروزی که موفقیت کسی یا گروهی را نمایان میکند.
be in awe of
به احترام کسی یا چیزی بودن، احساس تحسین عمیق و شگفتی نسبت به چیزی اشاره دارد.
be in bad odour with
در موقعیت بدی بودن به خاطر رفتار یا عمل خاصی، به این معناست که افراد دیگر درباره شما نظر منفی دارند.
be in credit
در اعتبار بودن به معنای داشتن موجودی مثبت یا عدم بدهی به یک مؤسسه مالی مانند بانک است.
be in debit
در بدهی بودن به معنای داشتن موجودی منفی یا بدهکاری به یک مؤسسه مالی است.
be in flood
در سیلاب بودن به معنای وجود آب زیاد و غیرقابل کنترل در یک منطقه است.
be in for
در انتظار چیزی بودن به معنای پیشبینی رویداد یا وضعیتی است که به زودی رخ خواهد داد.
be in good company
در جمع خوب بودن به معنای بودن در کنار افرادی است که از یک علاقه یا ویژگی مشترک برخوردارند.
be in like flynn
به معنای پذیرفته شدن یا در شرایط خوبی قرار داشتن به ویژه در مواقع ضروری.
be in luck
به معنی داشتن شانس خوب یا به موقع بودن در یک موقعیت مثبت.
be in pictures
به معنای حضور در فیلمها یا تلویزیون و فعالیت در صنعت سرگرمی.