be on the receiving end
عبارت برای اشاره به شخصی که چیزی را از دیگری دریافت میکند، به ویژه در زمینه انتقاد یا صدمه.
be on the take
عبارت برای توصیف شخصی که در حال دریافت رشوه یا پول غیرقانونی است.
be on the watch
عبارت برای اشاره به حالت هوشیار و آماده بودن برای مشاهده یا واکنش به چیزی.
beothuk
یک گروه بومی در نیوفاندلند که فرهنگ و زبان منحصر بهفردی داشتند.
be out of luck
بدشانسی آوردن یا در موقعیتی قرار گرفتن که دیگر گزینهای وجود ندارد.
be out of one's element
در جای خود نبودن به معنای اینکه فرد در موقعیت یا محیطی قرار دارد که با آن آشنا نیست و احساس راحتی نمیکند.
be out of the frame
از قاب خارج بودن به معنای اینکه یک شیء، بهخصوص عکس یا نقاشی، دیگر در قاب مشخص خود قرار ندارد.
be over
به پایان رسیدن یا خاتمه یافتن یک فعالیت یا رویداد.
bequeath
به ارث گذاشتن، به کسی چیزی را در وصیتنامه دادن.
bequest
هدیه یا ارثی که شخص پس از مرگ خود به یک شخص یا سازمان میدهد.
ber
یک اصطلاح فنی که در پروژهها و زبانهای برنامهنویسی به کار میرود.
berber
مردمی که در شمال آفریقا زندگی میکنند و زبان و فرهنگ خاص خود را دارند.
berberine
برابرین، ترکیبی طبیعی است که معمولاً در گیاهان برزنجوش یافت میشود و به عنوان مکمل و دارو در طب سنتی استفاده میشود.
berberis
برابرین، نوعی درختچه از خانواده زرشکیها میباشد که به خاطر توتهای زرد و خاصیت داروییاش معروف است.
bereave
بینوایی به معنی از دست دادن شخصی عزیز است، معمولاً در نتیجه مرگ.
bereaved
بینصیب به کسانی اطلاق میشود که شخصی نزدیک و عزیزشان را از دست دادهاند.
bereavement
بینصیب شدن، تجربه و احساس ناشی از فقدان یک عزیز به خاطر مرگ است.
bereavement counselling
مشاوره بینصیب به نوعی مشاوره اشاره دارد که به افراد کمک میکند تا با درد و غم ناشی از فقدان یک عزیز کنار بیایند.
bereavement counsellor
مشاوری که به افراد کمک میکند تا با احساسات و مشکلات ناشی از از دست دادن عزیزانشان مقابله کنند.
be reet
عبارتی غیررسمی به این معنا که خوب، درست یا مناسب است.
bergamot
نوعی درخت میوه که میوهاش اغلب برای عطر و طعمدهی استفاده میشود.
bergen
شهر بزرگی در نروژ که به خاطر زیباییهای طبیعیاش مشهور است.