misrehearsing
در حال تمرین به شیوه‌ای نادرست.
misrelate
به طور نادرست مرتبط کردن یا نسبت دادن دو چیز به یکدیگر.
misrelated
به اشتباه مرتبط بودن، اشاره به وضعیتی که دو موضوع یا ایده به اشتباه به هم ارتباط داده می‌شوند.
misrelating
به اشتباه مرتبط کردن، بیان یا ارتباط دادن چیزها به صورتی نادرست.
misrelation
رابطه نادرست، اشاره به ارتباطی نادرست یا ناقص میان دو یا چند عنصر.
misrely
به اشتباه اتکا کردن، اعتماد نادرست به چیزی یا کسی.
misreliance
به اشتباه اتکا، اعتماد نادرست به اطلاعات یا اشخاص.
misrelied
به اشتباه اتکا شده، به حالتی اشاره دارد که افراد به طور نادرست به چیزی متکی شده‌اند.
misrelies
تکیه اشتباه به چیزی، به ویژه در مورد منابع یا اطلاعات.
misreligion
تفسیر نادرست یا درک نادرست از یک دین یا مذهب.
misrelying
تکیه نادرست یا غیر منطقی به چیزی یا کسی.
misremembrance
به یادآوری نادرست یا مغشوش یک واقعیت یا حادثه.
misrepeat
تکرار نادرست یا غیر دقیق چیزی.
misreporter
کسی که اطلاعات را به نادرستی گزارش می‌کند.
misreposed
نادرست قرار دادن یا جا دادن چیزی، به ویژه در مکان یا موقعیت نامناسب.
misrepresentative
غیرواقعی یا نادرست در نمایندگی؛ باعث می‌شود که چیزی به اشتباه نشان داده شود.
misrepresentee
شخصی که به اشتباه نمایندگی یا معرفی شده باشد.
misrepresenter
شخصی که اطلاعات یا واقعیت‌ها را به اشتباه ارائه می‌دهد.
misreprint
چاپ نادرست یا اصلاح نشده از یک اثر نوشتاری.
misrepute
بدنامی یا شهرت بد، به ویژه نتیجه رفتار نادرست.
misresemblance
تشابه نادرست، زمانی است که دو چیز به صورتی اشتباه شبیه به هم نشان داده می‌شوند.
misresolved
به نادرستی حل شده، به معنای اینکه یک مشکل به اشتباه یا به شیوه‌ای نادرست حل شود.
misresult
نتیجه نادرست، نتیجه‌ای که به اشتباه از یک فرآیند استخراج می‌شود.
misreward
پاداش نادرست، پاداشی که به درستی با تلاش یا نتیجه یک کار مطابقت ندارد.
misrhyme
قافیه نادرست، قافیه‌ای که به درستی با دیگر کلمات قافیه نمی‌شود و مشکلاتی در شعر ایجاد می‌کند.
misrhymed
به نادرستی قافیه شده، به معنای این که کلمات در شعر یا متن به درستی با هم قافیه نمی‌شوند.
misrhymer
در قافیه‌سازی یا نوشته‌های شاعرانه، به معنای نادرست انتخاب کردن قافیه، بین واژه‌ها می‌باشد.
misruler
شخصی که به‌طور نادرست یا بد حکومت می‌کند و باعث مشکلات زیادی می‌شود.
misruly
به معنای نافرمانی یا رفتار نامناسب و ناخوشایند نسبت به قواعد یا قوانین.
misrun
به معنای دویدن یا انجام کاری به اشتباه یا به صورت نامناسب.
missa
مراسمی مذهبی در کلیسا که معمولاً شامل دعا و نیایش است.
missable
به معنای چیزی که می‌توان آن را از دست داد، زیرا چندان ضروری یا مهم نیست.
missay
نادرست گفتن چیزی، معمولاً به دلیل اشتباه یا عدم توجه.
missaid
نادرست گفتن یا بیان یک چیز، به ویژه در مواردی که به وضوح بیان نشده است.
missayer
کسی که به طور مکرر چیزی را نادرست بیان می‌کند.
missaying
عمل نادرست گفتن چیزی.
missays
عمل نادرست گفتن یا بیان چیزی.
missample
نمونه‌ای که به طور نادرست جمع‌آوری یا انتخاب شده باشد.
missampled
نمونه‌برداری نادرست، به معنای جمع‌آوری داده‌ها به طریقی اشتباه که به نتایج غیرقابل اعتماد منجر می‌شود.
missampling
عملیات نمونه‌برداری نادرست، به معنای استفاده از روش‌های نادرست در جمع‌آوری داده‌ها که می‌تواند نتیجه‌گیری‌های اشتباه به همراه داشته باشد.