monographers
مونوگراف نویسان به گروهی از نویسندگان گفته می‌شود که به مطالعه و نوشتن درباره موضوعات خاص می‌پردازند.
monographes
مونوگراف‌ها به موارد نوشته‌شده‌ای اطلاق می‌شود که مطالعات عمیق و جزئیات خاصی از یک موضوع را شامل می‌شوند.
monography
مونولوژی، پژوهش یا کتابی عمومی در مورد یک موضوع خاص که شامل جزئیات و تحلیل‌ها است.
monographical
مرتبط با مونولوژی، به روشی که بر یک موضوع خاص متمرکز است.
monographically
به‌گونه‌ای که به مونولوژی مربوط می‌شود، با تمرکز بر یک موضوع خاص.
monographist
شخصی که در نوشتن مونولوژی‌ها تخصص دارد.
monograptid
نوعی موجود دریایی منقرض شده که از خانواده مونولوگراپتیده است.
monograptidae
خانواده‌ای از موجودات دریایی منقرض شده که از گراپتولیت‌ها تشکیل شده است.
monograptus
مونواگراپتوس، یک جنس از موجودات دریایی منقرض شده که معمولاً به صورت کلنی زندگی می‌کردند و فسیل‌های آن‌ها در سنگ‌های رسوبی پیدا می‌شود.
monohydrated
مونوآب‌دار به ترکیباتی اشاره دارد که تنها یک مولکول آب دارند.
monohydrogen
مونو‍هیدروژن به ترکیباتی گفته می‌شود که تنها یک اتم هیدروژن دارند.
monohydroxy
مونوهایروکسی به ترکیباتی اشاره دارد که تنها یک گروه هیدروکسی در ساختار خود دارند.
monoicous
مونوئیس به گیاهانی اطلاق می‌شود که در آن‌ها ویژگی‌های جنسی نر و ماده بر روی یک گیاه واحد وجود دارد.
monoid
مونوئید در ریاضیات به مجموعه‌ای اشاره می‌کند که دارای یک عملگر دوتایی انجمنی و یک عنصر شناسه است.
monoketone
مونوکیتون: ترکیب آلی که شامل یک گروه کتون باشد و عموماً دارای یک زنجیره کربنی باشد.
monolater
مونولتر: شخصی که در یک نوع خاص از معامله فعالیت می‌کند.
monolatrist
مونولاتیست: فردی که فقط یک خدا را می‌پرستد و سایر خدایان را نادیده می‌گیرد.
monolatrous
مونولاتری: باور به پرستش یک خدا در عین عدم اعتقاد به دیگر خدایان.
monoline
مونولاین: طراحی یا نقاشی که تنها از خطوط تکلیفی یا یک خط برای نمایش یک شکل استفاده می‌کند.
monolinguist
مونولینگیست: شخصی که تنها به یک زبان گفتگو می‌کند و در زبان‌های دیگر تسلط ندارد.
monoliteral
تک‌حرفی، به واژه یا علامتی گفته می‌شود که فقط از یک حرف تشکیل شده باشد.
monolithal
تک‌تکه به چیزی اطلاق می‌شود که به‌صورت یکپارچه و بدون تقسیم یا اجزای جداگانه ساخته شده باشد.
monolithically
به‌صورت یکپارچه و بدون تفکیک اجزا و ساختار.
monolithism
پدیده‌ای که در آن چیزها به صورتی واحد و یکپارچه نگریسته می‌شود.
monolobular
به ساختاری اطلاق می‌شود که از یک بدن یا قسمت مجزا تشکیل شده باشد.
monolocular
به ساختار یا سیستمی اطلاق می‌شود که تنها از یک لبه یا چشم تشکیل شده باشد.
monology
مونولوژی، سخنرانی یا گفتار طولانی است که توسط یک فرد انجام می‌شود و به طور معمول در نمایش‌ها یا ادبیات استفاده می‌شود.
monologian
مونولوژیان به فردی اطلاق می‌شود که در گفتارهای طولانی و انفرادی تخصص دارد و عمدتاً افکار شخصی خود را بیان می‌کند.
monological
مونولوژیک به سبک یا نحوه‌ای اطلاق می‌شود که در آن گفتار یا روایت تنها از یک صدا یا فرد ناشی می‌شود و شامل نظر یا شفافیت دیگری نیست.
monologies
مونولوژی‌ها به مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها یا گفتارهای طولانی که توسط یک نفر بیان می‌شود، اطلاق می‌شود.
monomachist
مونومچیست به افرادی اطلاق می‌شود که در مبارزات فردی (یک به یک) تخصص دارند و ممکن است در میدان نبرد معروف شوند.
monomail
مونومایل به زره‌ای اطلاق می‌شود که از یک تکه ماده ساخته شده است و به طور معمول به منظور محافظت از بدن در نبرد استفاده می‌شود.
monomaniacal
شخصی که به موضوعی خاص از حد معمول فراتر می‌رود و به شدت بر روی آن تمرکز می‌کند.
monomark
نوعی علامت یا نشانه که نمایانگر یک نقطه یا واحد خاص است.
monomastigate
بررسی و تحلیل دقیق و وسواس‌گونه به اشتباهات یا نقاط ضعف.
monomeniscous
نوعی ماده یا ساختار که به صورت تک‌منسوق یا یک‌دست وجود دارد.
monomeric
مربوط به واحدهای سازنده‌ای که می‌توانند به هم متصل شوند تا ساختار بزرگتری بسازند.
monomerous
ترکیباتی که به صورت ساختارهای مستقل و یک‌دست وجود دارند.
monometalism
منومتالیسم، سیستمی اقتصادی است که در آن از یک فلز خاص به عنوان معیار ارزش پول استفاده می‌شود.
monometalist
منومتالیست، شخصی است که به سیستم مالی بر اساس یک فلز خاص اعتقاد دارد.