morainal
موریانال، مرتبط با رسوبات یا ویژگیهای زمینشناسی ناشی از یخچالهای طبیعی.
morainic
موریانیک، مرتبط با ویژگیها یا ساختارهای زمینی که ناشی از فعالیت یخچالهای طبیعی است.
moraler
مُورالر، فردی که اخلاق و اصول را تحت توجه قرار میدهد و بر روی آنها تأکید میکند.
morales
معنای روحی و اخلاقی جامعه یا گروهی از افراد.
moralioralist
کسی که به اصول و ارزشهای اخلاقی بسیار اهمیت میدهد.
moralisms
آموزههای اخلاقی یا بیانیههایی درباره رفتار درست.
moralization
فرایند ایجاد ارزشها و اصول اخلاقی در یک جامعه یا گروه.
moralizer
کسی که به اصول اخلاقی توجه میکند و دیگران را به رعایت آن ترغیب میکند.
moralizers
موعظهکننده، شخصی که دیگران را به خاطر رفتارهای اخلاقی خود قضاوت میکند و معمولاً در مورد ارزشها و اصول اخلاقی صحبت میکند.
moralizingly
به صورت موعظهکننده بیان کردن، به شیوهای که دیگران را به رفتارهای اخلاقی هدایت کنید.
moraller
شخصی که به ارائه نظرات اخلاقی و ارزشها میپردازد و بر روی شیوههای صحیح زندگی تأکید دارد.
moralless
بیاخلاق، فاقد اصول اخلاقی و ارزشهای مثبت.
moralness
درجهای از اخلاقی بودن و رعایت اصول اخلاقی.
moras
نوع خاصی از غذا یا پدیده فرهنگی در برخی جوامع.
morassy
محیطی یا مکانی که با گل و لای و آب اشباع شده است، معمولاً در شرایط مرطوب اتفاق میافتد.
morassic
به معنای زیبایی و خطر یک محیط کثیف و مرطوب که ممکن است به راحتی مانع حرکت شود.
morassweed
نوعی گیاه که در مکانهای مرطوب و باتلاق مانند رشد میکند.
morat
نوعی گیاه مقاوم که در شرایط نامناسب به خوبی رشد میکند.
morate
نوعی برنج که در بازارهای محلی به فروش میرسد.
moration
فرآیند و تحولهایی که در اکوسیستمهای مرطوب رخ میدهد.
moratory
موراتوری، به معنای تعلیق یا معلق کردن، به طور خاص زمانی که به تعویق انداختن یک عمل یا قانونی اشاره دارد.
morattoria
موراتویا، به معنای یک تجلی یا سازمان اجتماعی که در آن به فعالیتهای خاصی پرداخته میشود.
moravianism
موراویانیسم، به معنای مذهب و اعتقادات خاصی که به قوم موراویان نسبت داده میشود.
moravianized
موراویانیزه شده، به معنای دگرگون یا انطباق یافته با ویژگیها و سنتهای موراویان.
moravid
موراویید، به معنای گروه یا انجمن موراویان که بر تبادل افکار و ایدهها تأکید دارد.
moravite
موراویت، به معنای فردی که به جامعه یا مذهب موراویان تعلق دارد.
morbidezza
نرمی و لطافت؛ اصطلاحی که در بافتنگاری یا هنر به عنوان ویژگی خوشایند و نرم مورد استفاده قرار میگیرد.
morbidities
بیماریها یا شرایط نامناسبی که به خاطر بیماری اصلی ایجاد میشوند.
morbidize
مرگزایی؛ به کار بردن واژهها یا تصاویری که به شرایط تاریک یا غمانگیز اشاره دارد.
morbidness
مرگزایی؛ حالت یا کیفیتی که در آن احساس یا تصوراتی از تاریکی یا غمانگیزی وجود دارد.
morbiferal
مرگزای؛ توصیفکننده چیزهایی که از نظر روحی یا فیزیکی به مرگ یا بیماری نزدیک هستند.
morbiferous
مرگزا؛ به ویژگیهایی اشاره دارد که میتواند موجب بیماری یا مرگ شود.
morbify
مرفی کردن، به وضعیت یا حالت غمگینی یا افسردگی رساندن.
morbifically
به شیوهای که نشاندهنده حالت غیر سالم یا غمگین باشد.
morbillous
مربوط به بیماری سرخک، به وضعیت یا نشانههای مرتبط با این بیماری اشاره دارد.