nonnatty
به معنای عدم طبیعی بودن یا غیر عادی در سبک یا رفتار است.
nonnattily
به معنی اجتناب از عبارات یا رفتارهای طبیعی و رایج است.
nonnattiness
عدم خواب آلودگی، حالتی که فرد کمتر خواب آلوده و هوشیار به نظر میرسد.
nonnaturalism
عدم طبیعتگرایی، نظریهای که منکر طبیعتگرایی میباشد و بر واقعیتهای غیرطبیعی تأکید دارد.
nonnaturalist
عدم طبیعتگرا، فردی که به فلسفه عدم طبیعتگرایی اعتقاد دارد.
nonnaturalistic
عدم طبیعتگرایانه، اشاره به نمایش یا تفسیر دنیا به شیوهای غیرطبیعی.
nonnaturality
عدم طبیعی بودن، حالتی که در آن چیزها به صورت طبیعی و معمولی نیستند.
nonnaturally
به صورت غیرطبیعی، به روشی که با طبیعت سازگار نیست.
nonnaturalness
غیرطبیعی بودن، ویژگی یا حالتی که مطابق با قواعد و الگوهای طبیعی نیست.
nonnaturals
غیرطبیعیها، عناصری که در طبیعت بهطور معمول یافت نمیشوند یا بهصورت غیرمعمولی ترکیب شدهاند.
nonnautical
غیر دریایی، اصطلاحاتی که به دریا و مسایل دریایی مربوط نمیشود.
nonnaval
غیر دریایی، به مسایل و موضوعاتی اشاره دارد که به نیروی دریایی یا دریانوردی مربوط نیست.
nonnavigability
عدم قابلیت ناوبری، ویژگی یا حالتی که نشاندهنده عدم امکان ناوبری در یک مسیر آبی است.
nonnavigable
غیرقابل کشتیرانی، به آبی اطلاق میشود که به دلیل ویژگیهای طبیعی، مانند عمق کم یا وجود موانع، نمیتوان در آن قایق رانی کرد.
nonnavigableness
وضعیتی که آبراه قادر به کشتیرانی نیست و در نتیجه از نظر دریانوردی غیرعملی است.
nonnavigably
به صورت غیرقابل کشتیرانی، به شیوهای اشاره دارد که در آن آبراه قابل عبور با قایق نباشد.
nonnavigation
وضعیتی که در آن کشتیرانی یا عبور از آبراهها مجاز نیست و منجر به محدودیت در تردد دریایی میشود.
nonnebular
وضعیتی که به ابرهای غیرنبتولی اشاره دارد، به ویژه در علم نجوم و فیزیک فضایی.
nonnebulous
به معنای وضوح و عدم ابهام در بیان یا تعریف یک موضوع.
nonnebulously
بهروشنی و بدون ابهام صحبت کردن یا نوشتن، به گونهای که مفهوم بهخوبی قابل درک باشد.
nonnecessity
وضعیتی که در آن چیزی مورد نیاز نیست یا ضروری نیست.
nonnecessities
چیزهایی که نیازی به وجود آنها نیست و میتوان از آنها صرفنظر کرد.
nonnegativism
رویکردی که به جای منفینگری، به تفکری مثبت و سازنده تأکید میکند.
nonnegligence
عدم غفلت، در قانون به معنای عدم قصور در انجام مسئولیتها و وظایف است.
nonnegligent
غیرغافل، عبارتی به معنای مراقب و محتاط در انجام وظایف یا رفتارها.
nonnegligently
به طور غیرغافلانه، اشاره به انجام کارها با احتیاط و توجه کامل.
nonnegligibility
غیرقابل غفلت بودن، به معنای اهمیت و ضرورت توجه به مسائل و جزئیات.
nonnegligible
غیرقابل غفلت، به معنای اهمیت بالا و ضروری بودن در نظر گرفتن یک موقعیت.
nonnegligibly
به طور غیرقابل توجهی، به معنای اینکه تأثیر یا اهمیت آن به اندازهای است که نباید نادیده گرفته شود.
nonnegotiability
غیرقابل مذاکره بودن، به معنای اینکه شرایط یا توافقات قابل تغییر یا بحث نیستند.