nonsatisfying
عدم رضایت‌بخشی، حالتی که در آن چیزی نمی‌تواند انتظارات فرد را برآورده کند.
nonsaturated
غیر اشباع، توصیفی برای رنگ‌ها یا مواد که شدت یا وضوح کمتری دارند.
nonsaturation
عدم اشباع، حالت یا فرایندی که در آن منابع یا کالاها به حداکثر ظرفیت خود نمی‌رسند.
nonsaving
عدم پس‌انداز، حالتی که در آن افراد از ذخیره و سرمایه‌گذاری مالی خودداری می‌کنند.
nonsawing
عدم برش، وضعیت یا فعالیت‌هایی که به برش چوب یا مواد مشابه نیاز ندارند.
nonscalding
بدون سوزش، به معنای عدم ایجاد احساس سوزش یا درد در تماس با پوست یا بافت‌ها، در اینجا اشاره به دما یا ویژگی مایعات دارد.
nonscaling
بدون لایه‌گذاری، به معنای عدم تشکیل لایه‌های اضافی یا کنده شدن از سطح، معمولاً در مورد مواد مصرفی یا پوشش‌ها.
nonscandalous
بدون رسوایی، به معنای عدم ایجاد جنجال یا واکنش منفی از سوی دیگران.
nonscandalously
به‌طور بدون رسوایی، رفتار یا ادبیاتی که موجب جنجال و مخالفت نمی‌شود.
nonscarcity
عدم کمبود، به معنای وجود کافی و فراوانی چیزی، به ویژه منابع.
nonscarcities
عدم کمبودها، به معنای وجود منابع کافی در آن بخش خاص و جلوگیری از کمبود.
nonscented
بدون بو، اشاره به چیزی که بویی ندارد.
nonschematic
غیرنقشه‌ای، اشاره به چیزی که بر اساس یک طرح مشخص ساخته نشده است.
nonschematically
به‌صورت غیرنقشه‌ای، روشی که طرح‌های مشخص را دنبال نمی‌کند.
nonschematized
غیرنقشه‌ای، اشاره به چیزی که طرح منظم و مشخصی ندارد.
nonschismatic
غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس طرح‌ها و الگوهای مشخص قرار نمی‌گیرد.
nonschismatical
غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس تقسیمات مشخص و محدود نمی‌باشد.
nonschizophrenic
غیر اسکیزوفرنیک به معنای نداشتن اختلال اسکیزوفرنی است که یک بیماری روانی شدید است و بر تفکر، احساسات و رفتار فرد تأثیر می‌گذارد.
nonscholar
غیر دانشمند به فردی اشاره دارد که به طور رسمی تحصیلات دانشگاهی ندارد یا به عنوان دانشمند شناخته نمی‌شود.
nonscholarly
غیر علمی به معنای نداشتن روش‌های تحقیقی یا دانشگاهی سخت و دقیق است.
nonscholastic
غیر دانشگاهی به فعالیت‌ها یا علایق اشاره دارد که مربوط به تحصیل یا فعالیت‌های رسمی دانشگاهی نیستند.
nonscholastical
غیر دانشگاهی به معنای نداشتن روابط یا روش‌های آموزشی رسمی و شدید است.
nonscholastically
به صورت غیر دانشگاهی به روشی اشاره دارد که از روش‌های رسمی تحصیل و آکادمیک دور است.
nonschooling
غیرمدرسه‌ای بودن، یک روش آموزشی است که در آن آموزش در محیط‌های غیررسمی و بدون حضور مدرسه انجام می‌شود.
nonsciatic
غیرسکیتیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که مربوط به عصب سیاتیک نبوده و ممکن است علت‌های دیگری داشته باشد.
nonscience
غیرعلمی به رشته‌های تحصیلی یا مواردی اشاره دارد که مرتبط با علم نیستند.
nonscientifically
به شیوه‌ای غیرعلمی، به معنای عدم رعایت روش‌های علمی در تحلیل یا تحقیق.
nonscoring
غیرامتیازدهی به روش‌هایی اشاره دارد که در آن نمره یا امتیاز به کار نمی‌رود.
nonscraping
غیرخزشی به فرآیندهایی اشاره دارد که بدون جمع‌آوری داده‌ها از منابع انجام می‌شود.
nonscriptural
غیرکتبی، مربوط به چیزی است که در متون مذهبی یا مقدس دیده نمی‌شود و می‌تواند از مباحثات یا تفکرات غیردینی برخیزد.
nonscripturalist
غیرکتبی‌گرا، فردی است که به اعتقادات و اصولی که از متون مقدس ناشی نمی‌شود، باور دارد.
nonscrutiny
عدم بررسی، به معنی نداشتن توجه یا دقت کافی در ارزیابی یا قضاوت یک مسئله است.
nonscrutinies
عدم بررسی‌ها، به مواردی اطلاق می‌شود که در آن‌ها به دقت یا توجه کافی به مسائل صورت نمی‌گیرد.
nonsculptural
غیرمجسمه‌ای، به انواع هنر یا طراحی اطلاق می‌شود که در آن مجسمه یا اشکال سه‌بعدی وجود ندارد.
nonsculpturally
به شیوه‌ای غیرمجسمه‌ای، نشان‌دهنده رویکردی است که به مجسمه‌سازی مرتبط نیست و به نوعی دیگر از بیان هنری اشاره دارد.
nonsculptured
غیرمجسمه‌ای به معنای عدم وجود شکل یا برجستگی‌های هنری در ماده است.
nonseasonable
غیرفصلی به معنای نامناسب بودن یا عدم انطباق با زمان مناسب است.
nonseasonableness
عدم فصلیت به شرایطی اطلاق می‌شود که با زمان مناسب فصول مغایر است.
nonseasonably
به معنای وقوع چیزی در زمان غیرمناسب یا غیرمعمول بر حسب فصل است.
nonseasonal
غیرفصلی به چیزی اطلاق می‌شود که به یک فصل خاص محدود نمی‌شود.