ovey
احساس ظریف و لطیف که می‌تواند ایجاد حس نوستالژیک کند.
ovendry
کاملاً خشک، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن رطوبت به طور کامل از یک ماده خارج شده است.
ovened
پخته شده در فر، به معنای آماده‌سازی یک غذا با استفاده از فر است.
ovenful
مقدار غذایی که به طور کامل در فر جای می‌گیرد.
ovening
عملی که در آن مواد غذایی در فر پخته می‌شوند؛ تکنیک آشپزی.
ovenly
مرتبط با فر یا حس و حال ناشی از پختن غذا در فر.
ovenman
شخصی که مسئول پخت غذاها در فر است، به ویژه در نانوایی‌ها.
ovenmen
آدم‌های فر، افرادی هستند که در فرآیند پخت نان و شیرینی‌ها در نانوایی‌ها یا کارخانه‌ها کار می‌کنند.
ovenpeel
تابه مخصوص فر، ابزاری است که برای قرار دادن و خارج کردن غذا از فر استفاده می‌شود.
ovensman
آدم فر، فردی است که مسئول کنترل و مدیریت فرها در یک نانوایی یا کارخانه است.
ovenstone
سنگ فر، قطعه‌ای از سنگ است که درون فر قرار می‌گیرد و به حفظ گرما و پخت بهتر غذا کمک می‌کند.
ovenwares
لوازم فر، ابزارها و وسایلی هستند که برای پخت و پز در فر استفاده می‌شوند.
ovenwise
از نظر فر، بیانگر بهترین روش‌ها و نکات مرتبط با پخت و پز در فر است.
ovenwood
چوبی که در آون خشک شده است و معمولاً برای ساخت و ساز استفاده می‌شود.
overability
توانایی فراتر از حد معمول یا انتظار.
overable
چیزی که می‌توان بر آن غلبه کرد یا حل کرد.
overably
به طوری که می‌توان بر آن غلبه کرد.
overabound
به شدت و بیش از حد بودن.
overabounded
در بیش از حد وجود داشتن.
overabounding
بیش از حد و سرشار از چیزی، به طور خاص در زمینه کیفیت یا مقدار.
overabounds
بیش از حد و سرشار از چیزی، به طور خاص در زمینه کیفیت یا مقدار.
overabsorb
بیش از حد جذب چیزهایی مانند مایعات یا اطلاعات.
overabsorption
جذب بیش از حد، به ویژه در مورد مواد مغذی یا اطلاعات.
overabstain
پرهیز بیش از حد از چیزی، به ویژه در زمینه خوردن یا فعالیت.
overabstemious
بسیار متشرع، به ویژه در زمینه خوردن و نوشیدن، تا حدی که از لذت زندگی کاسته شود.
overabstemiously
در حالت پرهیز شدید از لذت‌ها و خوشی‌ها به کار می‌رود.
overabstemiousness
حالت پرهیز افراطی از لذت‌جویی و خوشی.
overabundantly
به معنای بسیار زیاد و فراوان.
overabuse
سوءاستفاده بیش از حد از چیزی.
overabused
به طور بیش از حد مورد سوءاستفاده قرار گرفته.
overabusing
سوءاستفاده مداوم و افراطی از چیزی.
overabusive
رفتار بیش از حد ستمگرانه به معنای چنین رفتاری است که به گونه‌ای است که فرد دیگر را تحت فشار یا اذیت قرار می‌دهد.
overabusively
به معنای انجام عملی به گونه‌ای که تحت فشار یا اذیت قرار دادن دیگران باشد.
overabusiveness
وضعیتی که در آن فرد به طور مداوم اذیت و آزار می‌دهد.
overaccelerate
به معنای تسریع بیش از حد یک روند یا فرآیند.
overaccelerated
زمانی که به طور بیش از حد سرعت یک فرآیند افزایش یابد.
overaccelerating
عمل تسریع بیش از حد یک فرآیند یا فعالیت.
overacceleration
شتاب بیش از حد به معنای افزایش سریع سرعت یک شیء است که می‌تواند عواقب منفی مختلفی داشته باشد.
overaccentuate
بیش از حد تأکید کردن به معنای بزرگنمایی یا برجسته کردن یک جنبه خاص می‌باشد.
overaccentuated
بیش از حد تأکید شده به معنای تاکید زیاد بر یک جنبه خاص در یک موقعیت است.