overfroth
بیش از حد کف کردن، به حالت خاصی از کف ایجاد شده بر روی مایعات به خصوص نوشیدنیها اشاره دارد که فراتر از حد طبیعی است.
overfrozen
بیش از حد یخ زده، برای اشاره به وضعیت مایعات یا مواد غذایی که به شدت تحت تأثیر سرما قرار گرفتهاند.
overfrugal
صرفهجوئی افراطی، به وضعیتی اشاره دارد که افراد بسیار بیشتر از حد متعارف در هزینهها صرفهجویی میکنند.
overfrugality
صرفهجویی افراطی، به رفتار یا نگرشی اشاره دارد که در آن افراد به طور غیرمنطقی در هزینهها صرفهجویی میکنند.
overfrugally
به صورت افراطی صرفهجویی کردن، اشاره به عمل رفتاری که در آن فرد به شکل غیرمنطقی و زیاد به صرفهجویی میپردازد.
overfruited
بسیار میوه دادن به یک درخت یا گیاه، به گونهای که از حد معمول فراتر رود و احتمال خرابی یا کاهش کیفیت میوه را به وجود بیاورد.
overfruitfulness
حالت یا کیفیت داشتن میوههای زیاد; اغلب به تبعات منفی یا مسائل مربوط به زراعت اشاره دارد.
overfunctioning
عملکردی که در آن فرد مسئولیتهای بیشتری از آنچه که لازم است به عهده میگیرد و به طور معمول بیشتر از نیاز کار میکند.
overfurnish
بیش از حد مبله کردن یک فضا به طوری که نه تنها زیبا نیست بلکه کاربری آن فضا را نیز دشوار میکند.
overfurnished
اتاقی که به طرز غیرضروری با اشیاء و مبلمان پر شده است و باعث شلوغی و عدم راحتی در فضا میشود.
overgarrison
بیش از حد نیرو مستقر کردن به معنای مستقر کردن نیروها بیشتر از نیاز واقعی در یک مکان خاص است.
overgenerosity
بخشش بیش از حد به معنای رفتار نیکوکارانهای است که به ندرت منجر به نتایج مثبت میشود.
overgenerously
به معنای بخشیدن یا دادن چیزی با سخاوت بیش از حد است که ممکن است منجر به سوءاستفاده یا احساس ناپسند در دیگران شود.
overgenerousness
حالت یا ویژگی بخشیدن بهطور بیش از حد یا سخاوت معمولی که ممکن است به روابط آسیب بزند.
overgenial
به معنای داشتن روحیهای بافروغ و بسیار دوستانه که ممکن است به نظر بعضیها زیادهروی باشد.
overgenialness
ویژگی یا حالت داشتن دوستانه بودن بهطور بیش از حد که ممکن است نامناسب یا غیرواقعی به نظر بیاید.