overrigidity
حالت یا کیفیت سخت‌گیر بودن و عدم انعطاف‌پذیری، که ممکن است مانع خلاقیت و نوآوری شود.
overrigidly
به طور سخت‌گیرانه و بدون انعطاف‌پذیری عمل کردن، که ممکن است منجر به پیامدهای منفی یا نادیده گرفتن موقعیت‌ها شود.
overrigidness
حالتی که در آن افراد یا ساختارها بسیار سخت‌گیرانه عمل می‌کنند و انعطاف‌پذیری را از دست می‌دهند.
overrigorous
بسیار سخت‌گیرانه و بدون تساهل، به ویژه در ارزیابی یا تقاضاها.
overrigorously
به‌طور بسیار سخت‌گیرانه و بدون نرمش.
overrigorousness
حالت یا کیفیت سخت‌گیر بودن بیش از حد.
overrim
لبه یا نوار اضافی که معمولاً برای جلوگیری از سرریزی استفاده می‌شود.
overriot
شورش یا عدم انضباطی که از حد انتظار فراتر می‌رود.
overripely
به‌طرز بسیار زیاد رسیده یا کهنه شده.
overripen
بیش از حد رسیده شدن به حالتی گفته می‌شود که میوه‌ها یا سبزیجات به مرحله‌ای می‌رسند که دیگر قابل خوردن نیستند.
overripeness
وضعیتی است که میوه‌ها یا سبزیجات به مرحله‌ای می‌رسند که دیگر قابل مصرف نیستند.
overrise
به حالتی گفته می‌شود که سطح آب یا مایعات به طرز غیرطبیعی بالا می‌رود.
overrisen
به حالتی گفته می‌شود که سطح آب در نتیجه عوامل خاصی بیش از حد بالا رفته است.
overrising
حالتی که به طرز غیرطبیعی و بیرون از کنترل آب یا مایعات بالا می‌آید.
overroast
به حالتی گفته می‌شود که چیزی بیش از حد حرارت داده شود و در نتیجه کیفیت خود را از دست بدهد.
overroasted
برشته شدن بیش از حد، به معنای اینکه ماده غذایی به اندازه‌ای گرم شده باشد که طعم و مزه آن تغییر کند و اغلب تلخ یا سوخته شود.
overroasting
برشته کردن بیش از حد، فرآیند پختن که به طعم و کیفیت غذا آسیب می‌زند.
overroasts
عمل برشته کردن بیش از اندازه، که به نتیجه‌ای نامطلوب می‌انجامد.
overroyal
بیش از حد سلطنتی، توصیف رفتاری یا ظاهری که از حد متعارف سلطنتی فراتر رفته است.
overroll
بیش از حد رول کردن، فرآیند بیش از اندازه فشار دادن یا پیچیدن چیزی.
overromanticize
بیش از حد رمانتیک کردن، به معنای اغراق در جنبه‌های احساسی و رمانتیک داستان یا تجربه.
overromanticized
بیش از حد رویاپردازانه، موردی که در آن احساساتی غیرواقعی و زیباگرا به چیزی نسبت داده می‌شود.
overromanticizing
رومانتیک کردن بیش از حد، فرایندی که در آن چیزها به گونه‌ای بیان می‌شوند که احساسات عاطفی و رمانتیک بر واقعیت غلبه می‌کند.
overroof
سقف‌گذاری اضافی، فرایندی که در آن بر روی یک سازه موجود، سقف جدید اضافه می‌شود.
overrooted
بیش از حد ریشه‌دوانده، حالتی که در آن یک گیاه یا درخت ریشه‌هایش به شدت در زمین نفوذ کرده باشد.
overrose
بیش از حد گل‌دار، حالتی که در آن افراط در استفاده از رنگ‌های صورتی و قرمز به تصویر کشیدن چیزی، احساس خاصی را منتقل می‌کند.
overrough
بیش از حد زبر، وضعیتی که در آن یک سطح ناهموار و خشن به طور افراطی باشد.
overroughly
به صورت بسیار ناهموار و ناصاف، به طوری که قابل تحمل نبود.
overroughness
وضعیت یا کیفیت ناهمواری و عدم صافی، به ویژه در سطوح.
overrude
به طور غیرمعمولی بی‌ادب و ناهموار، بیشتر از حد قابل قبول.
overrudely
به طور بسیار بی‌ادبانه و ناپسند، بیشتر از حد معمول.
overrudeness
حالت یا کیفیت بی‌ادبی به میزان غیرمعمولی.
overruler
شخصی که به طور غیرمعمولی بر دیگران کنترل دارد.
overrulingly
به معنی به طور قطعی و بدون مقاومت یا اعتراض دیگران، در زمینه تصمیم‌ها و اصلاحات استفاده می‌شود.
overrunner
شخصی که در یک رقابت، به‌خصوص در دو، از دیگران جلوتر می‌رود.
overrunningly
به معنی به طور مفرط و با شدت بالا، معمولاً در زمینه کار یا تلاش‌های بیش از حد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
overrush
به معنی عجله کردن یا شتابزده عمل کردن در انجام کارها.
overrusset
به معنی دارای رنگ قهوه‌ای مایل به قرمز، معمولاً در زمینه رنگ‌ها یا تداعی‌های زیبایی شناختی استفاده می‌شود.
overrust
به معنی زنگ زدگی بیش از حد، که معمولاً به آسیب یا فرسودگی ناشی از رطوبت اشاره دارد.
oversacrificial
عمل یا حرکتی که به صورت غیرضروری برای دیگران فدای خود را نشان می‌دهد.