precommunicate
پیش ارتباط برقرار کردن به معنای ارتباط گرفتن یا انتقال اطلاعات و ایده‌ها قبل از وقوع یک رویداد یا عمل خاص است.
precommunicated
پیش ارتباط برقرار شده به معنای اطلاعاتی است که قبلاً انتقال یافته یا در مورد آن صحبت شده است.
precommunicating
پیش ارتباط برقرار کردن به معنای فرآیند انتقال اطلاعات قبل از یک رویداد است.
precommunication
پیش ارتباط برقرار کردن به معنای فرآیندی است که در آن اطلاعات به صورت پیش‌گیرانه قبل از رویدادها یا اقدامات به اشتراک گذاشته می‌شود.
precommuning
پیش ارتباط برقرار کردن به معنای برقراری ارتباط نزدیک با محیط یا احساسات درونی قبل از یک عمل یا رویداد است.
precommunion
پیش ارتباط برقرار کردن به معنای مرحله‌ای از ارتباط معنوی یا داخلی است که قبل از یک عمل خاص اتفاق می‌افتد.
precompare
پیش‌مقایسه به عمل مقایسه کردن دو یا چند چیز قبل از انتخاب یا تصمیم‌گیری اشاره دارد.
precompared
پیش‌مقایسه شده به اطلاعات یا داده‌هایی اشاره دارد که قبلاً مورد مقایسه قرار گرفته‌اند.
precomparing
پیش‌مقایسه به عمل مقایسه کردن در حال انجام اشاره دارد.
precomparison
پیش‌مقایسه به عمل یا فرایند مقایسه کردن قبل از انتخاب نهایی اشاره دارد.
precompass
پیش‌قطب‌نمایی به عمل تعیین جهت یا نقشه‌کشی پیشاپیش در یک محیط اشاره دارد.
precompel
پیش‌مجبور کردن به عمل وادار کردن یا اجبار به انجام کاری اشاره دارد.
precompelled
ناچار کردن، به معنای داشتن احساس اجبار یا الزامی برای انجام کاری.
precompelling
ناچارکننده، به معنای قانع‌کننده یا اجبار کننده در ارائه شواهد یا استدلال.
precompensate
پیش‌پرداخت کردن، به معنای جبران یا تأمین خسارات پیش از وقوع آن.
precompensated
پیش‌پرداخت شده، به معنای جبران یا تأمین خسارات از قبل.
precompensating
در حال پیش‌پرداخت، به معنای اقدام برای جبران خساراتی که ممکن است در آینده رخ دهد.
precompensation
پیش‌پرداخت، به معنای جبران خسارات قبل از وقوع آنها.
precompilation
پیش‌کامپایل، فرآیند آماده‌سازی کد قبل از تبدیل آن به یک زبان قابل اجرا است.
precompile
پیش‌کامپایل به معنی کامپایل کردن کد به صورت پیش از اجرای نهایی آن است.
precompiled
پیش‌کامپایل شده به معنای کد یا باینری است که قبل از اجرا کامپایل شده است.
precompiler
پیش‌کامپایلر ابزاری است که کد را به شکلی قابل فهم‌تر و ساده‌تر تبدیل می‌کند.
precompiling
عمل پیش‌کامپایل کردن به فرایند آماده‌سازی کد اشاره دارد.
precompleteness
پیش‌کامل بودن به وضعیتی اشاره دارد که در آن مدل یا سیستم تقریباً به طور کامل و کاربردی است.
precompletion
پیش‌تکمیل به معنای تکمیل بخشی از یک پروژه یا کار پیش از موعد نهایی تعریف می‌شود.
precompliance
پیش‌رعایت به معنای رعایت الزامات یا مقررات پیش از شروع عملکرد می‌باشد.
precompliant
پیش‌رعایت به معنای قرار گرفتن در وضعیت رعایت الزامات پیش از یک نقطه خاص است.
precomplicate
پیچیده کردن به معنای افزودن موانع یا مشکلات غیرضروری به یک کار یا فرآیند است.
precomplicated
پیچیده شده به معنای این است که چیزی به دلیل عناصر اضافی بیش از حد، غیرقابل درک شده است.
precomplicating
پیچیده کردن به معنای افزودن جزییات غیرضروری به یک فرآیند یا کار برای سخت‌تر کردن آن است.
precomplication
پیش‌پیچیدگی، پیچیدگی یا مشکلاتی است که قبل از شروع یک کار یا پروژه ایجاد می‌شود.
precompose
پیش‌نویس کردن به معنای تهیه یک نسخه اولیه یا پایه از یک اثر قبل از تکمیل آن است.
precomposition
پیش‌نویسی، مرحله‌ای است که در آن ایده‌ها قبل از نوشتن نهایی ساماندهی می‌شوند.
precompound
پیش‌مرکب به کلمات یا عبارات گفته می‌شود که از ترکیب چند جزء یا عنصر تشکیل می‌شود.
precompounding
پیش‌مرکبی فرایند ایجاد واژه‌های مرکب از دو یا چند جزء قبل از ترکیب نهایی است.
precompoundly
به صورت پیش‌مرکب استفاده‌شدن اصطلاحات یا عبارات را توصیف می‌کند.
precomprehend
پیش‌درک کردن به معنای فهمیدن یا درک مفهومی قبل از زمان مناسب، به ویژه قبل از یادگیری یا مطالعه.
precomprehension
پیش‌درک به معنای فهمیدن مباحث یا متونی در سطح ابتدایی قبل از مواجهه کامل با آنها.
precomprehensive
پیش‌جامع به معنای جامع و کلی، قبل از ورود به جزئیات عمیق‌تر.
precomprehensively
به طور پیش‌جامع به معنای ارائه و توضیح دادن موضوعات به گونه‌ای که همه بتوانند درک کنند.