prerogativity
اختیارات ویژه و انحصاری که به یک نهاد یا فرد داده میشود.
preroyal
مربوط به دوره قبل از برقراری سلطنت، دارای ویژگیهای خاص.
preroyally
به طور ویژه سلطنتی و با احترام به سنتهای سلطنتی.
preroyalty
دورهای قبل از سلطنت که شامل تحولات اجتماعی و فرهنگی بوده و پایهگذار سنتها و آداب و رسوم است.
prerolandic
زبانها و قواعد آوایی که قبل از دوران رولاندیک وجود داشته و به فرایند ارتباطات انسانی کمک کرده است.
preromantic
دورهای پیش از رمانتیسم که هنر و ادبیات آن بیشتر به موضوعات طبیعی و انسانی میپرداخت.
preromanticism
حرکتی در ادبیات و هنر پیش از رمانتیسم که احساسات و زیباییهای طبیعی را مورد توجه قرار میدهد.
preroute
عبارت به عمل تعیین مسیری از قبل اشاره دارد که بهینهسازی در سفر یا ارسال را هدف قرار میدهد.
prerouted
عبارت به فرایند آمادهسازی و مشخص کردن مسیر قبل از ارسال اشاره دارد.
preroutine
روالی که قبل از یک فعالیت خاص انجام میشود و به آمادهسازی فرد کمک میکند.
prerouting
عملیات هدایت ترافیک شبکه به صورت پیش از بروز درگیری ها یا انتقال ها.
prerupt
توصیف وضعیتی که قبل از یک فوران یا وقوع شدید پیش میآید.
preruption
دوره یا حالت پیش از یک فوران، به خصوص در زمینه فعالیتهای آتشفشانی.
presa
نوعی سد که برای ذخیرهسازی آب، کنترل آب و دیگر اهداف مورد استفاده قرار میگیرد.
presacral
منطقهای در آناتومی که بالای ساکروم قرار دارد و دارای معنیهای بالینی خاص است.
presacrifice
پیش قربانی، عملی است که قبل از فدا کردن چیزی برای هدفی خاص انجام میشود.
presacrificed
پیش قربانی شده، به معنای چیزی است که قبلاً برای هدفی از دست رفته یا فدای چیزی شده است.
presacrificial
پیش قربانی، به مفاهیمی اشاره دارد که به فرآیند قربانی کردن قبل از عمل اصلی مربوط میشوند.
presacrificing
پیش قربانی کردن، به عمل فدا کردن چیزی قبل از نقطه تصمیم اصلی اشاره دارد.
presageful
دارای پیشآگاهی، به طور خاص به نشانهها یا اثراتی اشاره دارد که به وقوع حوادث آینده اشاره دارد.
presagefully
به طور پیشآگاهی، به شکلی که حوادث آینده را پیشبینی کند یا اشاره کند.
presagefulness
پیشگویی یا قدرت پیشبینی وقایع آینده به شکلی جدی و قابل توجه.
presagement
نشانه و علامت پیشین از وقوع یک رویداد خاص، به ویژه یک واقعه منفی.
presagient
توانایی پیشبینی یا حس کردن وقایع آینده به صورت واضح.
presagingly
به صورت پیشگو یا نشاندهنده آینده، به خصوص در مورد وقایع منفی.
presay
پیشگویی و بیان آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد.
presaid
آنچه پیش از این گفته شده است، به ویژه در زمینه قوانین یا اطلاعات.
presaying
پیشگویی، عملی که در آن فرد به بیان و تجزیه و تحلیل دعاهای خود قبل از گفتن آنها میپردازد.
presalvation
پیشنجات، فرآیند یا وضعیت آمادگی برای نجات روحی پیش از دریافت لطف الهی.
presanctify
مقدس کردن پیشزمانی، انجام اقدامی برای مقدس کردن اشیاء یا فضاها قبل از استفاده معمولی و انجام مراسم.
presanctification
مقدسسازی پیشزمانی، فرآیند به مقدس کردن اشیاء یا افراد قبل از انجام یک عمل مذهبی.
presanctified
مقدسشده پیشزمانی، محصول یا عنصر که پیش از مراسم یا عبادت مقدس شده است.
presanctifying
مقدسسازی پیشزمانی، عمل یا فعالیتی که در آن فرد فرآیند تقدس اشیاء یا فضاها را پیش از استفاده مراسم انجام میدهد.
presanguine
پیشخونی، به معنای استفاده از رنگها و نمادهای روشن و شاداب برای نشان دادن امید و خوشبینی
presanitary
پیشبهداشتی، به معنای اقداماتی که قبل از شرایط بهداشتی برای جلوگیری از بیماریها و حفظ سلامت انجام میشود.
presatisfactory
پیشرضایتبخش، به معنای نتایج یا عملکردی که قبل از ارزیابی کلی امیدوارکننده به نظر میرسد.
presatisfy
پیشرضایت دادن، به معنای ایجاد حس رضایت قبل از تجربه واقعی.
presatisfied
رضایت پیشین، حالتی است که فرد قبل از وقوع یک رویداد یا نتیجه، احساس رضایت میکند.