preoppress
به شکل پیشین تحت فشار قرار دادن یا سرکوب کردن گروهها یا افراد
preoppression
سرکوب یا تحت فشار قرار دادن یک گروه یا فرد پیش از وقوع اقدامات ضد آنها
preoppressor
پیشفشار، اشاره به نظام یا وضعیتی که در آن آزادی یا انتخاب افراد محدود شده است.
preoptic
پیشاپتیک، به ناحیهای از مغز اشاره دارد که در کارکردهای خاصی مانند تنظیم دما و خواب دخالت دارد.
preoptimistic
پیشخوشبین، حالتی از خوشبینی است که قبل از وقوع یا اثبات واقعی یک موقعیت به کار میرود.
preoption
پیشگزینه، اشاره به گزینهای که پیش از اقدام نهایی در نظر گرفته میشود.
preoral
پیشدهانی، اشاره به مرحلهای از مراقبتهای دهان قبل از یک عمل یا فرآیند خاص.
preorally
پیشاز دهان، به اقداماتی اشاره دارد که قبل از عمل دهانی انجام میشود.
preordainment
تعیین قبلی به معنای از پیش تعیین شدن یا مقدر شدن وقایع است که معمولاً در مباحث مذهبی یا فلسفی استفاده میشود.
preordinance
قانون یا مقررهای که پیش از وقوع یک رویداد تصویب یا به اجرا درمیآید.
preorganic
وضعیت یا مرحلهای که قبل از تشکیل ارگانیسمها یا مواد ارگانیک رخ میدهد.
preorganically
به طریقی که قبل از ایجاد ارگانیسمها یا مواد ارگانیک انجام میشود.
preorganization
فرآیند آمادهسازی یا سازماندهی که قبل از وقوع یک رویداد یا پروژه انجام میشود.
preorganize
به معنای سازماندهی یا آمادهسازی چیزها پیش از زمان مقرر است.
preorganized
پیشسازماندهی شده به معنای آمادهسازی و ساماندهی قبل از وقوع یک رویداد یا پروژه است.
preorganizing
پیشسازماندهی به معنای ساماندهی و طرحریزی قبل از وقوع یک عمل است.
preoriginal
پیشاصل به معنای نسخه یا طراحی اولیهای است که به عنوان مرجع استفاده میشود.
preoriginally
بهطور پیشاصل به معنای استفاده اولیه از یک مفهوم یا طراحی است.
preornamental
پیشزینتی به ویژگیهایی اشاره دارد که قبل از زینت یا تزئین اعمال میشوند.
preotic
پیشگوشی به بخشهایی از بدن یا ساختارهایی اشاره دارد که قبل از ایجاد ویژگیهای گوش شکل میگیرند.
preoutfit
از قبل آماده کردن لباس یا تجهیزاتی که قرار است مورد استفاده قرار گیرند.
preoutfitted
تجهیزات یا لباسها که به صورت آماده و از قبل هماهنگ شدهاند.
preoutfitting
فرآیند آمادهسازی یا تجهیز لباس یا ابزار قبل از استفاده.
preoutline
طرح اولیهای برای سازماندهی افکار یا مراجع قبل از نوشتن متن اصلی.
preoutlined
طرحی که از قبل طراحی شده و برای ایجاد ساختار یا جهتدهی به کار کمک میکند.
preoutlining
فرآیند ایجاد یک طرح اولیه برای سازماندهی نوشته یا پروژه قبل از شروع کار.
preoverthrew
عمل از پیش سرنگون کردن، به این معنی است که یک دولت یا سازمان قبل از وقوع یک تغییر، اقداماتی را انجام دهد تا آن تغییر به وقوع نپیوندد.
preoverthrow
استراتژی یا برنامهریزی برای سرنگونی یک ساختار قبل از وقوع آن.
preoverthrown
به معنای سرنگونی چیزی قبل از وقوع آن تغییر یا رویداد.
preovulatory
هر چیزی که قبل از تخمکگذاری یا آزادسازی تخمک اتفاق میافتد.
prepaging
پیشپرداخت به معنای پردازش یا آمادهسازی زودتر از موعد سفارشات یا درخواستها برای تسریع در انجام کارها است.
prepayable
قابل پیشپرداخت به معنی خاصیتی است که به افراد این اجازه را میدهد که چیزی را قبل از موعد مقرر پرداخت کنند.
prepayments
پیشپرداختها به مجموعهای از پرداختهای قبل از موعد مقرر اشاره دارد که ممکن است به دلایل مختلفی انجام شوند.
prepainful
پیشدردناک به وضعیتی اشاره دارد که قبل از بروز درد اصلی، احساس ناراحتی یا نگرانی را ایجاد میکند.
prepalaeolithic
پیشپالیولیپیک به دورهای اشاره دارد که قبل از دوره پالئولیتیک (عصر سنگ) و به فعالیتهای اولیه انسانی در تاریخ مربوط میشود.
prepalatal
پیشپالاتیل، اصطلاحی در زبانشناسی که به موقعیت تولید صدا اشاره دارد که در آن زبان درست پیش از کام سخت قرار میگیرد.
prepalatine
پیشپالاتین، اصطلاحی در زبانشناسی که به صداهایی اشاره دارد که در نزدیکی جلو کام تولید میشوند.
prepaleolithic
پیشپالئولیتیک، دورهای پیش از عصر پالئولیتیک که ویژگیهای خاص فرهنگی و انسانی را شامل میشود.