propargylic
پروپارجیلیک، صفتی که به مکان خاصی در ترکیبات شیمیایی اشاره دارد که اهمیت واکنشی خاصی دارد.
proparia
پروپاریا، اصطلاحی در علم گیاهشناسی که به طبقهبندی خاصی از گیاهان اشاره دارد.
proparian
پروپاریان به ویژگیهای زبانی خاصی اطلاق میشود که در آن بار stress یا فشار در کلمه در سیلاب قبل از آخرین سیلاب قرار دارد.
proparliamental
پروپارلمانی به موضوعاتی مرتبط با پارلمان و روشهای آن اشاره دارد، به ویژه در زمینههای سیاسی و اجتماعی.
proparoxytone
پروپاراکسیتون به کلماتی اطلاق میشود که در آنها فشار بر روی سیلاب ماقبل آخر است.
proparoxytonic
پروپاراکسیتونیک به کلماتی اشاره دارد که فشار آنها بر روی سیلاب ماقبل آخر قرار دارد.
proparticipation
پروپارتیسیپیشن به اصول و روشهایی اطلاق میشود که به مشارکت فعال افراد در فرآیندهای مدیریتی و اجتماعی تأکید میکند.
propassion
پروپاچون به نوعی از شور و اشتیاق عمیق اشاره دارد که فرد را به عمل و تلاش برای دستیابی به اهداف سوق میدهد.
propatagial
پرهپاتاجیال، مربوط به کرانه یا پوست پران پرنده، نوعی ساختار مورفولوژیکی است.
propatagian
پروپاتاجیانی، مشخصهای از بالها که در پرندهها در نقاط خاصی قرار دارد.
propatagium
پرهپاتاجیوم، نوار نازکی از بافت که در بالهای پرندگان دستههای اصلی را متصل میکند.
propatriotic
پروپاتریوتیک، به نوعی احساس و عمل که نشاندهنده عشق و وفاداری به وطن است.
propatriotism
پروپاتریوتیسم، ایده و یا احساس وفاداری و عشق به وطن، به طور خاص در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی.
propatronage
پروپاتروژ، فعالیت یا نقش حمایتکننده از هنرمندان و فعالیتهای فرهنگی.
propellable
قابل پیشرفت، به چیزی اشاره دارد که توانایی حرکت یا پرتاب شدن را دارد.
propellent
پیشرفت کننده، مادهای که موجب حرکت چیز دیگری میشود، مانند موادی که در راکتها استفاده میشود.
propelment
پیشرفت، فرآیند یا عمل حرکت یک جسم به جلو.
propend
مطرح کردن، به معنای ارائه یا پیشنهاد ایدههایی است.
propended
مطرح شده، به کار گیری ایده یا نظریه پس از بحث و بررسی.
propendent
پیشرفته، در خصوص نیرو یا قدرتی که به جلو فشار میآورد یا قادر به حرکت است.
propending
پیشرفت در یک عمل یا وضعیت، یادآوری این که در حال فرایند پیشرفت هستید.
propends
حرکت یا تمایل به سمت یک وضعیت خاص یا جهت خاص.
propenes
نوعی هیدروکربن غیر اشباع که کاربردهای صنعتی زیادی دارد.
propenyl
گروه عاملی که معمولاً در ترکیبات شیمیایی مشاهده میشود.
propenylic
به ترکیباتی اطلاق میشود که شامل گروه پروپنیل هستند.
propenoic
اسیدی که در شیمی آلی و تولید پلیمرها مهم است.
propenol
پروپنول، ترکیب شیمیایی با فرمول C3H6O، که در تولید مواد شیمیایی مختلف کاربرد دارد.
propenols
پروپنولها، اشکال مختلف ترکیب شیمیایی پروپنول که در صنایع مختلف کاربرد دارند.
propense
مستعد بودن، گرایش به انجام کاری خاص، به ویژه رفتاری خاص.
propensely
به طور مستعدانه، به شیوهای که گرایش به انجام کاری خاص نشان میدهد.
propenseness
مستعد بودن، تمایل به انجام یا مواجه با چیزی خاص.
propension
تمایل یا گرایش به انجام کاری خاص یا در یک جهت خاص.
propensitude
تمایل، گرایش یا علاقه به یک موضوع یا فعالیت خاص.
properer
بهتر، مناسبتر، اشاره به مقایسه بین دو یا چند چیز.
properest
بهترین، مناسبترین، اشاره به مقایسه در سطح برتری.
properispome
واژهای در زبانشناسی که به نوعی از کلمات خاص اشاره دارد.
properitoneal
واژهای در آناتومی که به ناحیهای خاص در بدن اشاره دارد.
properness
آراستگی، صفت و حالت مناسب و شایسته در رفتار یا پوشش را توصیف میکند.
propertyless
بدون ملک، حالتی که شخص یا گروهی بدون داراییهای مشهود مانند زمین و خانه است.