prognathism
پروگناتیسم به وضعیتی اشاره دارد که فک جلوتر از حد طبیعی است، و می‌تواند در تکامل موجودات زنده تأثیرگذار باشد.
progne
پروگنه، یک نوع پرنده است که در خانواده پرندگان دریا و ساحل قرار می‌گیرد.
prognose
پیش‌بینی کردن، به معنای تعیین یک نتیجه یا وضعیت آینده بر اساس نشانه‌ها یا داده‌های موجود است.
prognosed
فعل پیش بینی کردن است که به وضعیت یا نتیجه‌ای که بر اساس شواهد موجود به آن اشاره می‌شود، اطلاق می‌شود.
prognosing
پیش‌بینی کردن، به معنای تخمین یا حدس زدن نتیجه یک واقعه یا وضعیت در آینده.
prognosticable
قابل پیش‌بینی، به وضعیت یا شرایطی اشاره دارد که می‌توان نتیجه آن را با تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود تخمین زد.
prognostical
پیش‌بینی‌کننده، به معنای مرتبط با پیش‌بینی یا حدس زدن آینده.
prognostically
به شیوه‌ای مرتبط با پیش‌بینی، بیانگر نحوه تاثیرگذاری بر آینده.
prognosticative
پیش‌بینی‌کننده، به ابزارها یا روش‌هایی اشاره دارد که به پیش‌بینی نتایج کمک می‌کنند.
prognosticatory
پیش‌بینی‌کننده، به نشانه‌ها یا نشانه‌هایی اشاره دارد که به پیش‌بینی آینده مرتبط هستند.
progoneate
پروگونات، به معنای برنامه‌ریزی دقیق و جامع برای پروژه‌ها و فعالیت‌ها است.
progospel
پروگوسپل، سبکی از موسیقی است که عناصری از گاسپل و موسیقی مدرن را ترکیب می‌کند.
progovernment
پروگامنت به معنای حمایت از دولت و سیاست‌های آن در زمینه‌های مختلف است.
programatic
برنامه‌محور به معنای مبتنی بر برنامه و ساختار مشخص است.
programist
برنامه‌نویس به معنای فردی است که نرم‌افزارها و کدها را برای کامپیوترها می‌نویسد.
programistic
برنامه‌محور به معنای استفاده از فرآیندهای مشخص و سیستماتیک در کارها و تصمیم‌گیری‌ها است.
programma
برنامه، مجموعه‌ای منظم از فعالیت‌ها یا مراحل که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی شده است.
programmability
قابلیت برنامه‌ریزی، توانایی یک سیستم برای سفارشی‌سازی و تغییر کارکردها به تناسب نیازها.
programmar
برنامه‌نویس، فردی است که با استفاده از زبان‌های برنامه‌نویسی نرم‌افزارها و برنامه‌های کامپیوتری را ایجاد می‌کند.
programmata
برنامه‌ها، مدارک یا دستورالعمل‌هایی که برای وضوح و هدایت در پروژه‌ها یا فرآیندها طراحی شده‌اند.
programmatically
به‌طور برنامه‌نویسی، به معنای انجام فعالیت‌ها یا تغییرات به صورت خودکار و با استفاده از کد است.
programmatist
برنامه‌نویس، فردی است که در زمینه برنامه‌نویسی و طراحی نرم‌افزار تخصص دارد.
programmist
برنامه‌نویس، شخصی است که به نوشتن و توسعه نرم‌افزارها و برنامه‌ها می‌پردازد.
programmng
برنامه‌نویسی، فرآیند نوشتن کدهای برنامه‌نویسی برای تولید نرم‌افزار است.
progravid
پروگراید، اصطلاحی برای توصیف زنی است که باردار است و این بارداری برای او اولین بار است.
progrede
پیشرفت کردن در یک پروژه یا تلاش به سمت بهبود و توسعه.
progrediency
نشان‌دهنده سطح پیشرفت در یک زمینه خاص.
progredient
روشی که به پیشرفت اشاره دارد و در آن قصد بهبود و ترقی وجود دارد.
progresser
پیشرفت‌کننده به فردی اطلاق می‌شود که در مسیر یادگیری یا توسعه شخصی و حرفه‌ای به جلو حرکت می‌کند.
progressional
پیشرفتی به معنای متعلق به یا ویژه‌ی پیشرفت است و معمولاً در زمینه‌های آموزشی یا شغلی به کار می‌رود.
progressionally
به صورت پیشرفتی به معنای انجام کاری به‌طور مرحله‌ای و مداوم به جلو است.
progressionary
مرتبط با پیشرفت و توسعه، معمولاً در زمینه آموزش و یادگیری به کار می‌رود.
progressionism
پیشرفت‌گرایی فلسفه‌ای است که بر اهمیت حفظ تجربه‌های یادگیری در فرآیند آموزشی تأکید دارد.
progressism
پیشرفت‌گرایی به جریان یا فلسفه‌ای اطلاق می‌شود که بر اصلاحات اجتماعی و سیاسی تأکید دارد.
progressist
پیشرو، فردی که به تغییرات و اصلاحات اجتماعی و سیاسی اعتقاد دارد و برای بهبود جامعه تلاش می‌کند.
progressiveness
پیشرو بودن، ویژگی یا حالت به جلو حرکت کردن و بهبود یافتن در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی.
progressivist
پیشرو، شخصی که تفکرات و فعالیت‌های پیشروانه را دنبال می‌کند.
progressivistic
پیشروانه، مرتبط با فلسفه یا ایده‌های پیشرو.
progressivity
پیشرفت، ویژگی حرکت به جلو یا تغییرات مثبت در جامعه.
progressor
پیشرفت‌کننده، کسی که به سمت اهداف خود پیش می‌رود و پیشرفت می‌کند.