raviney
دارای ویژگیهای دره، توصیف کننده منطقهای که خطوط فرسایش عمیق دارد.
ravingly
به طور افراطی، به طرز هیجانزده و سرشار از شور و شوق.
ravining
شکار کردن، به شدت در پی چیزی بودن.
ravins
درههای عمیق و تنگ، معمولاً در مناطق کوهستانی.
raviolis
نوعی پاستای پر شده که معمولاً با سس سرو میشود.
ravisher
کسی که به طرز افراطی چیزی یا کسی را میدزدد، به ویژه در بافت داستانی.
ravishers
شخصی که دیگران را به زور وادار به عمل جنسی میکند.
ravishment
عمل به زور در آوردن یا آزار رساندن، همچنین به معنای تجلی زیبایی نیز به کار میرود.
ravison
اصطلاح نادر برای توصیف زیبایی یا جذابیت.
ravissant
به معنای بسیار زیبا و دلربا، چیزی که توجه و تحسین دیگران را به خود جلب میکند.
rawbone
به معنای فردی ساده و بدون پردازش یا تزیینات اضافی، معمولاً در اشاره به شخصیت یا ویژگیها.
rawbones
به معنای استخوانهای خام و دستنخورده، معمولاً در زمینه استفاده از آنها برای ساخت ابزار یا هنر.
rawhead
به موجودی افسانهای و وحشی اشاره دارد که در داستانهای محلی به تصویر کشیده میشود.
rawhided
به موادی اشاره دارد که از پوست خام یا دستنخورده تولید شدهاند، معمولاً برای ساخت وسایل عمده و مستحکم.
rawhider
به فردی اشاره دارد که در کار با پوستهای خام تخصص دارد، معمولاً برای تهیه کالاها یا مصنوعات.
rawhiding
پنهان شدن، به معنای پنهان کردن خود و نه به نمایش گذاشتن، به ویژه در بازیها و تفریحات.
rawin
راوین، مختصات دادهنویسی که برای تجزیه و تحلیل آب و هوا و پیشبینی شرایط جوی استفاده میشود.
rawing
راکشیدن، فرآیند کشیدن تصویر یا طرح با استفاده از مواد مختلف هنری.
rawinsonde
راوینسوند، ابزاری برای اندازهگیری و جمعآوری دادههای جوی از ارتفاعات بالایی جو.
rawish
خاممانند، برای توصیف چیزی که هنوز کامل یا پخته نشده و حالت خامی دارد.
rawishness
حالت خام بودن، توصیف کیفیت یا ویژگیای که هنوز به پایان نرسیده است.
rawky
خام، ناگفته، یا بافت طبیعی بدون پردازش. به طور کلی به حالتی اشاره دارد که در آن چیزها در حالت اولیه یا بدون تغییر باقی ماندهاند.
rawly
بهصورت خام و بدون پردازش بیان کردن یا نشان دادن احساسات، افکار و تصاویر.
rawness
حالت یا کیفیت خام بودن، عدم پردازش و ناهمواری، بهویژه در مواد غذایی یا احساسات.
rawnesses
شکل جمع کلمه خام، به کیفیتهای مختلف خام بودن در مواد یا احساسات اشاره دارد.
rawnie
به حالت یا کیفیتی اشاره دارد که در آن صدای شخص یا احساسات بهطور خام و احساسی بیان میشود.
raws
شکل جمع کلمه خام، به مواد اولیه یا ناتمام اشاره دارد که در بسیاری از زمینهها استفاده میشود.
rax
رکس، ابزاری برای بریدن و چرخاندن است که معمولاً در آشپزی یا کارهای دستی استفاده میشود.
raxed
رکسکردن، عمل بریدن یا خرد کردن چوب یا مواد دیگر به قطعات کوچکتر.
raxes
راکسها، انواع مختلف ابزاری هستند که در برش و بریدن استفاده میشوند.
raxing
رکس کردن، عملی است که در آن چیزی را به قطعات کوچکتر برش میزنید.
razee
رازی، ابزاری برای بریدن که معمولاً برای کارهای سنگین استفاده میشود.
razeed
له روز، به معنای تخریب کردن یا ویران کردن چیزی، بهویژه ساختمان.
razeeing
تخریب کردن یا از بین بردن ساختار یا سازه به طور کامل.
razees
افرادی که در تخریب ساختمانها و سازهها تخصص دارند.